.. «« سُرسُره بازی »» ..
از هر ناگهانِ بیابان های عاشق
با بشارت یحیا
هر کودک که پیغام صلح داشت
نام اش
البته که عیسا بود.
اینک در این بی هنگامی ها
آنقدر نوشتیم سرِ کودکان را بازی ندهید ،
تا به سنّ سربازی رسیدند !!
آقای "راست پوتین" ! *
روی کدام مین
با پای چپ ، لِی لِی بازی می کردید ؟
کلاغ ها هر روز خبر می آورند :
"سربازی سرِ بازیِ سُرسُره بازی ، سربازی را کشت".
دیگر نه کبوتری ست که
برایتان نامه آوَرَد
نه مریمی که بوی باروت ندهد
و نه در باغ های کودک
سُرسُره هایی از زمین تا به آسمان
کودکی را سُر می دهد !
سَر می دهند
کودکانی که با سرهایشان بازی کردید !
***
من تکان خوردم
من تکان خوردم
باور کنید آقای راست پوتین !
آنقدر سرِ بازی های سربازی
در هر ناگهانِ میدان های مین ، تکان خوردم
که هر کودک که می زایم
بی سَر است
و نام اش
البته که هیچ شباهتی به حسین ندارد !
آسیه خوئی (ایلیا)
* پاورقی :
تلمیحی به نام " گریگوری ایفیمویچ راسپوتین" است. راهب دیوانه ی روسی که در طی جنگ جهانی اول ، نفوذ شدیدی بر تزار نیکلا و خانواده اش داشت و تا اندازه ی زیادی مسئول شکست تزار در جلب حمایت مردم بود. نارضایتی مردم عاقبت منجر به انقلاب روسیه ، سقوط تزار نیکلا و شکست روزافزون کشور شد.