ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



دریای پاییزی پریشان است........


در این حوالی.... بین ِ  آدمها..
یک حس ِ پاييزي   پریشان است

در فصل ِ  سردی سرخ و درد آلود ،

چشمان ِ شبخیزی   پریشان است

 




گنجشک ها بر روی    اِیوانند،
با خرده  نان ها یت   نمی آیی؟؟

با دست ِ   خالی هم قبول... آری

گنجشگک ِ   ریزی   پریشان است

 

 




حال و هوا هم  گرچه  نارنجی ،
خون ها سپید و سرد و بی روحند

رگها ی    خاموش گلو  درهم ،
حلقوم را چیزی پریشان است
 



درد من اینجا درد بی دردیست،
خواب ِ زمستانی رسید از راه
فریاد های   بی صدا اینجا

از حرف ِ  لبریزی  پریشان است




حالا که دلتنگم برای شعر
 حالا که دلتنگم برای حرف

یک حلقه ی دار ی که پیچیده ست،

چون گردن آویزی  پریشان است


 

 

شور ِغزل  هم تیغ می بارد  ،
در یک ردیف  ِ  تیز و زخم آلود

امشب شبیه ِ  مولوی   این شعر

در  شمس ِ تبریزی پریشان است

 




در این حوالی ...آی آدمها........

 دریای بودن را نمی فهمید؟


دریا همان دریاست،  اما نه .....
 دریای پاییزی... پریشان است

 

اکرم بهرامچی

کلمات کلیدی این مطلب :  دریا ، پاییز ، گنجشک ها ، ایوان ، آی آدم ها ، اکرم بهرامچی ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1394/8/14 در ساعت : 22:53:38   |  تعداد مشاهده این شعر :  1136


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدرضا جعفری
1394/8/15 در ساعت : 0:15:26
درود ...............زیباست ..موفق باشید....

سلام آقای جعفری

نظر لطف شماست ممنون
صمد ذیفر
1394/8/16 در ساعت : 0:48:48
سلام
درودتان بانو بهرامچی گرامی
پاینده باشید ان شا ء الله
❄«««::>❄<::»»»::>❄<::«««::>❄
در این حوالی ...آی آدمها........
دریای بودن را نمی فهمید؟

دریا همان دریاست، اما نه .....
دریای پاییزی... پریشان است
❄«««::>❄<::»»»::>❄<::«««::>❄

سلام آقای ذیفر

سپاسگزارم از لطف شما
مصطفی پورکریمی
1394/8/17 در ساعت : 21:26:59
حالا که دلتنگم برای شعر
حالا که دلتنگم برای حرف
یک حلقه ی دار ی که پیچیده ست،
چون گردن آویزی پریشان است

عالی بود درود برشما


سلام آقای پور کریمی گرامی

ممنونم که در دفترم با حضور خوبتون خوشحالم کردید
بازدید امروز : 20,991 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,552,222
logo-samandehi