سلام بر جناب وثوقی
مراتب فضل و دانش حضرت عالی بر کسی پوشیده نیست این که وزن شعر را از حضرت عالی پرسیدم این بود که فضای گفتگو به یکدیگر نزدیک بشود و یک زبان مشترک برای بحث پدید بیاید( حضرت عالی با سواد و با فضل و بنده بی سواد بتوانیم حرف یکدیگر را بفهمیم )
فرموده اید ون شعر رمل ....که به عبارتی می شود همان فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن خودمان
تا اینجا درست و من می فهمم
مصراع چهارم را هم فرمودید فاعلاتن فعلات فاعلاتن فع لن
این هم درست وبنده فهمیدم
آنچه را بنده نمی فهمم این است که حضرت عالی چگونه و بر اساس چه منطقی بدون اینکه نه قلب را می پذیرید و نه جابجایی فاعلاتن به جای فعلاتن در میانه ی مصراع ،مصراع اخر را روان و هم وزن سه مصراع اول می دانید جز اینکه مسئله ای را به نام وزن حقیقی مطرح می نمایید که برای بنده قابل فهم نیست البته عروض حقیر از سطح عروض سیروس شمیسا و دکتر کامیار بالاتر نیست
آنجا دو وزن مطرح است وزن اصلی و وزن تقطیعی مثلا وزن تقطیعی مصراع اول همین شعر هست فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن که در وزن اصلی می شود فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
ببخشید جناب وثوقی دارم بدیهات را می گویم تا منظور م را برسانم خدای نکرده قصد توهین نیست
جناب وثوقی عزیز
اینکه حضرت عالی مصراع چهارم این شعر را روان می بینید و یا از وزن خارج نمی دانید وجهی دارد که اتفاقا دستگاه عروض با کمی انعطاف ان را می پذیرد و بنده هم تحت عنوان قلب و یا جابجایی فاعلاتن در میانه ی مصراع که علی معلم بسیار از این قابلیت استفاده کرده است ان را شرح دادم
اما اتفاقی که افتاده این است که حضرت عالی موضوعی را طرح می کنید تحت عنوان وزن حقیقی که کاملا شهودی است و قابل لمس و توضیح نمی باشد
پسر برادر
کی گفته است که طرح بدیهات به کسی توهین می رساند بنده و حضرت عالی از راه دور با یکدیگر در خصوص مسموع با مکتوب دیالوگ می کنیم و تا به روشنی محل منازعه روشن نشود کار به جایی برده نمی شود فقط بنده حرف خودم را می زنم شما نیز حرف خودتان
جناب وثوقی
در خصو ص وزن حقیقی که حضرت عالی به استناد آن مصراع چهارم را خارج از وزن نمی دانید اگر کتابی مقاله ای سراغ دارید بفرمایید تا حقیر با مطالعه در شواهد و مثال هایی که در ان کتاب ها موجود است مطلب را درک نمایم
حقیر به جز از حضرات سایت از چند ین نفر شاعر در فضای میدانی در خصوص وزن این مصراع پرسیدم چیزی در حدود نود و هشت درصد آنها آن را خارج از وزن می دانند ولی به نظر حقیر حتی اگر یک شاعر مثل حضرت عالی ان را روان بدانید یاید حتما روان بودن ان توجیه عروضی داشته باشد که دارد چون گوش و درک امثال حضرت عالی مهم و اساسی است بنده بر همین اساس توجیه عروضی ان را نمایاندم گرچه هیچ شاعری و بنی ادمی تا کنون با چنین توجیهی اثری را خلق نکرده است
در پایان بنده ابتدا از حمیدخصلتی تشکر میکنم که این شعر را در ستون نقد قرار داد بنده همیشه بدنبال ان بوده ام که بتوان قابلیت های عروضی را توسعه داد و این شعر نشان داد که می توان با اینده امید داشت تا شاعران بتوانند از این قابلیت ها استفاده کرده و حرفشان را بزنند
بنده این بحث را تمام شده می دانم مگر اینکه جناب وثوقی نه از باب جواب گویی بلکه از باب تولید دانش در خصوص وزن حقیقی مقاله ای مستقل را بنویسند تا بنده به درک ان جناب در خصوص وزن شعر بیشتر اگاه شوم البته طرح این موضوع باید با شواهد و امثال متنوع باشد چون بهره هوشی بنده بسیار کم است
خداوند همه را سلامت بدارد