ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



کولی ...
مرا به خاطر خودم نخواست
دختر کولی ای
که به عقد موقّتم در آمد
تا موقّتا
از دست کتکهای نامادری پا پس کشد
و زیر نگاههای سنگین پدر
سبک نشود
*
گلنار
گل آتش بود
در زمهریر خانه ی شهری ما
که پدر در آن
حکم برده ای مقدّس را داشت
و مادر
سالاری بود
که برای حفظ تناسب اندام
در سالاد خلاصه می شد
و خواهر
غمخوار
نر گربه های خانه ی همسایه
برادر را
برای جرز دیوار
انتخابی مناسب می دانست
*
من و تنهایی هایم
همیشه تنهاییم
حتی اگر جمعیت زلف گلنار
به دست بادهای موسمی مان بسپارد
که به سمت
سیاه چادرهای ایل گلنار می وزد
*
من و تنهایی هایم
همیشه «یه قل دو قل»
بازی می کنیم
و به ریش
مناسبتهای سیاسی
اقتصادی
اجتماعی
فرهنگی
و حتی جنسی
که جمعیتها را پدید می آورد
می خندیم
*
دیروز گلنار
برای سومین بار
سقط جنین کرد
و در دادگاه وجدان من
به سه بار اعدام با شال کمر محکوم شد
*
من و تنهایی هایم
برای سومین بار
در سوگ جنینی گریستیم
که می توانست
نوزادی شود
با لبخندی
چراغ افروز تنهایی ها
و رامش دل من
افسوس
که من و تنهایی هایم
همیشه محکوم به شکستیم.

کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1394/9/6 در ساعت : 7:39:16   |  تعداد مشاهده این شعر :  695


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 6,602 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,537,833
logo-samandehi