ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مادر من
(مادرمن)

 

مادر هم آدم است

قلب و عروق دارد و

اعصاب

مفصل و استخوانی که همیشه ی خدا درد می کند

مادر همیشه مهربان نیست

گاهی عصبانی می شود

سرت داد می کشد

چشم غره می رود

به خصوص که چند صباحی

نان آور خانه هم شده باشد

خیاط باشد و زیر دست و پایش

پر از سنجاق ته گرد و سوزن خیاطی

و تو 

بچه ی بازیگوشی که همیشه دوست دارد

 

با پارچه ها و آینه ها و ژورنال ها

بازی کند

صابون خیاطی اش را بردارد و

روی دیوار خط بکشد

و هی بچرخاند

دسته ی چرخ خیاطی اش را

مادر هم آدم است

از کوره در می ورد

با خط کش دنبالت می کند

و محکم یک جایت را سرخ می کند

و بعد آهسته آهسته

اشک می ریزد و

زیر چشمی نگاهت می کند

و تو که بغض ات فرو نمی نشیند

تا درآغوشش سربه روی سینه اش بگذاری

روی قلبش

تا به حس دوران جنینی ات برگردی

آنجا که نه ماه و نه روز

صدای طپش های قلبش

تنها آهنگ زندگی ات بود

مادر

همیشه مادر است

فرقی نمی کند چند ساله باشی

کجا باشی و چه کاره

او همیشه چشم به راه دارد و

لب به دعا

سالها گذشته است

مادر خسته است

دست هایش می لرزد

زانوهایش درد می کند

و چشم هایش

دیگر هیچ سوزنی را نخ نمی کند

اما هنوز کنارش

آرام ترین جای جهان است

و خدا چه خوب می دانست

که بهشت را کجا پهن کند

زیر پای کسی  که حاضر است

تمام خواسته ها

حتی بهشت را

برای فرزندانش

زیر پا بگذارد

کلمات کلیدی این مطلب :  مادرمن ، مادر ، حمیدرضا اقبالدوست ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1394/10/5 در ساعت : 14:38:12   |  تعداد مشاهده این شعر :  641


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدمهدی عبدالهی
1394/10/9 در ساعت : 11:57:14
سلام و عرض ادب برادر بزرگوارم
درود بر شما


---------------------------------------

فراوان درود جناب عبدالهی ارجمند شاد و پیروز باشید
شبنم فرضی زاده
1395/6/11 در ساعت : 9:17:16
سلام ودرود برشما
کارهای زیبایی می خوانم

------------------------------------

سپاس بسیار شاعر توانا بانو فرضی زاده ارجمند
مصطفی پورکریمی
1394/10/5 در ساعت : 16:56:59
درود بر شما جناب اقبال دوست عزیز
بسیار زیبا بود موفق باشید

------------------------------------------

فراوان درود استاد پورکریمی عزیز از لطف همیشگی تان بی نهایت ممنونم
مهدی سیدحسینی
1394/10/8 در ساعت : 11:58:0
درود
بهره بردم
ماندگار باشید

--------------------------------------

فراوان درود و سپاس پاینده باشید
بازدید امروز : 6,334 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,562,294
logo-samandehi