ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نامه ای از حضزت معصومه به برادر بزرگوارشان...


این شعر یادگار گذشته های دور است ولی بی مناسبت با این ایام نیست...



نامه



 



بده نامه، خودکار و دفتر که داری



بده تا بیارد، کبوتر که داری



 



سرت گرم خلق است، الحمد لله



شفاخانه الله اکبر که داری



 



نمی پرسی احوال معصومه ات را



بگو غیر من ای برادر که داری؟



 



اگر وقت قم آمدن را نداری



ولی زائر پای منبر که داری



 



بخوان نوحه ام را، بسوزد زمانه



بدان لحن پر شور و آذر که داری



 



بشوی از دلم گرد بی همدمی را



به چشمان از ابر نم تر که داری



 



تو انگور خوردی و من خون دل، آه



چه کردی بدین جسم دیگر که داری!



 



تو آنجا غریبی، من اینجا غریبم



عجب روزگاریست، باور که داری



 



ولی قلب بی همزبانت رضا جان



نگویی که تنهاست، خواهر که داری


کلمات کلیدی این مطلب :  نامه ، ای ، از ، حضزت ، معصومه ، به ، برادر ، بزرگوارشان... ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/7/9 در ساعت : 16:24:31   |  تعداد مشاهده این شعر :  1272


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مصطفی پورکریمی
1390/7/10 در ساعت : 0:8:45
سلام جناب فردوسی گرامی
زیبا و شنیدنی بود .....مرحبابکم
.........................................
سلام دوست همیشه یار

امیدوارم جای ما رو در زاهدان خالی کرده باشید

قسمت نبود همسفرتان باشیم.

ممنون که سر زدید
علی سعادتخانی
1390/7/9 در ساعت : 21:43:4
خیلی زیبا بود گرامی دوست
......................................
سلام
شما لطف دارید
ابراهیم حاج محمدی
1390/7/9 در ساعت : 16:45:8
زیباست جناب فردوسی / بهره مند شدم .
................................
با سلام
چشمانتان زیبا می بیند. قدم رنجه فرمودید
سارا وفایی زاده
1390/7/10 در ساعت : 8:53:2
سلام

زیبا و دلنشین سرودید برادر.
................
سلام
خدا را شکر که به دلتان نشسته است
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1390/7/9 در ساعت : 19:47:46
سلام آقای فردوسی بزرگوار

زیباست ودلنشین
مشتاق وچشم به راه همیشگی خوانش اشعار حضرتعالی هستم
سربلند باشید وپیروز
....................................
سلام جناب ابوطالبی نژاد
سایه تان کم نشود
محمد یزدانی جندقی
1390/7/11 در ساعت : 6:5:39
سلام
درود بر شما
شعري است ماندگار و تاثير گذار
خلق اثرآييني با زبان شعر امروز و چنين زيبا كاري است كارستان /
سواي همه تعريف ها و تحسين هاي متن اجازه مي خواهم از رديف اين شعر به طور اخص و جدا گانه تمجيد كنم
...............................
سلام دوست
اگر زیبایی در کار بوده قطعا نظر خود ائمه اطهار است وگرنه قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز...
محمد حسن بذرکار (محب)
1392/11/20 در ساعت : 12:4:26
بسیار لذت بردم
امشب با دوستانم
با اجازه این شعر را در مصیبت بی بی خواهم خواند
یادتان هستم ملتمس دعایتان
در پناه مولا موید وسربلند باشید
بازدید امروز : 8,178 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,564,138
logo-samandehi