ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



و مرگ آمد و رج زد سقوط رویا را
و مرگ آمد و رج زد سقوط رویا را
به دار جاده کشیدند فرش دنیا را
 
به خواب رفته نگاهی که مات صحرا شد
غبار فتنه نهان کرده راه فردا را
 
هزار بلبل عاشق ز کوچه کوچیدند
و حوت خورده به یک جرعه کل دریا را
 
ستارگان شمالی به داس مزرع نو
به زیر تخت کشد دامن ثریا را
 
چه سود آنکه بنالد نی ای که خاموش شد
ز آتشی که بسوزند مرغ مینا را
 
خیال کن که رسیده است فصل سرد درو
دوباره سرمه کشیدند چشم بینا را
 
به هوش باش که پاپوش تنگ این واحه
نیرزد آن که فروشی نگار زیبا را
 
دوباره زخمه آهن به گونه ساحل
چو موج برده ز خود گوییا اهورا را
 
و مرگ آمد و ذکرش دوباره جاری کرد
کلام خفته به لبهای رند شیدا را
 
کلمات کلیدی این مطلب :  مرگ ، رویا ، واحه ، نی ، درو ، ذکر ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1394/11/7 در ساعت : 23:15:36   |  تعداد مشاهده این شعر :  667


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صمد ذیفر
1394/11/8 در ساعت : 23:50:15
سلام
درود برب شما جناب محمدطاهری عزیز
زیبا سروده تان بر دل نشست ..دستمریزاد
❄«««::>❄<::»»»::>❄<::«««::>❄
به هوش باش که پاپوش تنگ این واحه
نیرزد آن که فروشی نگار زیبا را

دوباره زخمه آهن به گونه ساحل
چو موج برده ز خود گوییا اهورا را
❄«««::>❄<::»»»::>❄<::«««::>❄
حسین غریب
1394/11/8 در ساعت : 8:52:0
هزار بلبل عاشق ز کوچه کوچیدند
و حوت خورده به یک جرعه کل دریا را

ستارگان شمالی به داس مزرع نو
به زیر تخت کشد دامن ثریا را


سلام عالي بود
محمدرضا جعفری
1394/11/8 در ساعت : 1:2:41
درود خدا بر شما ..............زیباست
بازدید امروز : 8,134 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,564,094
logo-samandehi