دور از تودل می سپارم،چون ابر نم نم به دریا
این جاده ها می رسانند ،روزی مرا هم به دریا
انگار از صبح خلقت ،شاعر گره خورده باموج
یا چتر دلتنگی ام را،گسترده آدم به دریا
دیشب که حزنی صمیمی ،روی سرم سایه افکند
آوار کردم دلم را،سنگین تراز بم به دریا
وقتی شب از نیمه ردشد ،بردوش ساحل نشستم
با سایه روشن مرابرد،یک حس مبهم به دریا
سر می گذارم دوباره،بر وسعت شانه هایش
ابری ترین شعرهارا،هی می نویسم به دریا
گفتم تورا می سرایم،دیدم غزل جا ندارد
اندوه پهناورم را،با گریه گفتم به دریا!
16/6/1388.بوشهر
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/7/11 در ساعت : 21:8:35
| تعداد مشاهده این شعر :
1330
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.