روی سیاه سپاه شب زده کم شد
ماه امیر مدافعان حرم شد
سر زده شد اژدهای شرک و سوارش
با پس سر راهی دیار عدم شد
دست خدا باز شد پرنده ی امداد
پای تجاوز به سنگ غیب قلم شد
سجده زد ابلیس بر بشر نه به میلش!
غیرت انسانیت بر او زد و خم شد
صبح نگون ساخت باز بیرق شب را
پرچم خورشید در سپهر علم شد
تاریخ ارسال :
1395/2/27 در ساعت : 11:14:24
| تعداد مشاهده این شعر :
671
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.