سلام و درود جناب حاج محمدی عزیز
زیبا سردیده اید. با اجازۀ شما:
خانم شاعره ای پیش من آمد یک بار
لعبتی بود ولی بود شلی پست مدرن
دستهایش چو دو تا شاخۀ تر می لرزید
بود در عمق نگاهش غزلی پست مدرن
عشوه می آمد و من حاشیه می رفتم که
نرسد کار به بوس و بغلی پست مدرن
گفت و دیدم که یکی مخرج لامش با راست:
" مکن از کوله دلم چون فنلی پست مدلن
شُعلا لا همگی دیده ام از دم اما
کس ندیدم مثِ تو نلّه خلی پست مدلن"
می فرستم خودم این شاعره را پیشِ شما
تا مگر جفت شود با کچلی پست مدرن !!
ابراهیم حاج محمدی
1395/4/13 در ساعت : 14:44:44
درود بر حضرت دوست // زنده باشید // زیبا و فاخر استقبال کردید دست مریزاد
|