ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



در همه ی لحظه های من.....
کبوتری اینجاست
چندسالی است
که جلد بام خانه ی من است
و من
گویی برای اولین بار است می بینمش
طوقی بر گردن دارد
زیبا چون گردن آویز تو
که هدیه ی عشق است
کبوتر
فقط چند روزیست
که از ناکجای باورم
به من بال تکان می دهد
و این
یادآور صمیمیت توست
این روزها
کبوترها چه با صفا شده اند!
*
سگی خسته
بسته غریزه ی خود
روبه آسمان
چندسالی است پارس می کند
گویی برای اولین بار می بینمش
بر مدار اندیشه ای
که از تاریکی
به روشنایی گراییده است
خالهای سفیدش
بر بوم سیاه تنش
ابزاری است ابراز وفا را
که در دنیای سگی سیاه سیاه
به آرامشی سپید می خواندم
و برای اولین بار است می بینمش
شلاق دم کشیده بر اندام شب
این روزها سگها چه باوفا شده اند!
*
می پرد از روی دیوار
گربه ی گوژپشتی که ملوس می بینمش
در هوسی آشکار
برای لقمه ای که طعم کبوتر دارد
و من گویی
برای اولین بار است
که در گذر از بامها
این سالها
می بینمش
در تقاطع لانه ی کبوتری
کمین کرده
چون یاد تو در زوایای ذهنم
این روزها گربه ها چه جسور شده اند
در دیاری که یک سگ
هزار گربه را کفایت می کند!
*
می بینمت
در چارچوب روزمرّگی های همیشگی
و ارتباط می دهم به تو
همه لحظه های سپید کبوتری
همه ی روزهای سیاه سگی
و همه ی شبهای ملوس ستاره باران را
*
ای بهانه ی زیستن
و در تنهایی گریستن!
سوگند می خورم
که پاک خواهم شد
از شب
از تاریکی
از وسوسه
و از هرآنچه که رنگ و بوی تو ندارد
و حل می شوم
در خاطره ی سبز بهاری که در راه است
با همه ی دغدغه های کبوتری
که سگی را
در آن مجال پارس نباشد
و گربه ای را
فرصت شکار
در لحظه های روشنم.

کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1395/6/12 در ساعت : 17:56:4   |  تعداد مشاهده این شعر :  488


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 8,197 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,539,428
logo-samandehi