موج هایت را بشوران تا لب ساحل شنا کن
ماسه ها را با صدف های قشنگت آشنا کن
نقشه ی گنج خیالی را بیاور توی بطری
کودکی های مرا بنشین تماشا کن، صفا کن
موج هایت را موافق کن، بلم ها بی قرارند
ماهیانت را رفیق تورهای ناخدا کن
بندری ها را برقصان با طنین موج هایت
در نسیمت بوی گیسوهای افشان را رها کن
کوسه ها دندان برای ماهیانت تیز کردند
خوب من، فکری به حال ماهیان بی نوا کن
پس بگیر از اجنبی تنب و ابوموسای ما را
موج غیرت را برآشوبان، بیا توفان به پا کن
مربع
آی ای دنیایِ دستت با عرب ها تویِ کاسه
کاسه زیر نیم کاسه هرچه داری برملا کن
لاله هایی را که بر این آب ها پرپر نمودی
داغشان در سینه ها تازه است، فکر خون بها کن
نقشه ی جغرافیا در یاد تاریخت مگر نیست؟
روز روشن از چه می گویی دروغ؟ آخر حیا کن
خوب بسپارش به خاطر، این خلیج فارس است این
آی دنیا، تا ابد اینگونه نامش را صدا کن
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 4:48:42
| تعداد مشاهده این شعر :
1252
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.