ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



امشب كه سخت پيرهنم درد مي‌كند
بابا ببین تمام تنم درد مي‌كند
دستم سرم لبم بدنم درد مي‌كند
تا حرف مي‌زنم سر من داد مي‌زنند
تا حرف مي‌زنم دهنم درد مي‌كند
مانند مادرت شده دستان زخمی‌ام
این بال‌های پر زدنم درد می‌کند
عمه چقدر قلبِ ظريفِ پر از غمش
از داغ اين‌كه پيرزنم درد مي‌كند
بابا نبین که روسری‌ام سوخته، دلم
از داغ شعله‌ور شدنم درد مي‌كند
آماده می‌شوم که بمیرم کنار تو
امشب كه سخت پيرهنم درد مي‌كند
بين خرابه‌ام شبِ غسلم رسيده و
از درد زخم‌ها كفنم درد مي‌كند
کلمات کلیدی این مطلب :  حضرت رقیه ، محرم ، شب سوم ،


   تاریخ ارسال  :   1395/7/13 در ساعت : 19:37:58   |  تعداد مشاهده این شعر :  1901


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق ایزدی گنابادی
1395/10/22 در ساعت : 21:5:10
سلام بر شاعرمحترم
قبلا چند شعر با این وزن و قافیه ردیف سروده شده است
که تا حد زیادی حلاوت و خوشایندگی از این اثر را از بین می برد به ویژه وقتی این متن در حافظه مخاطب در معرض مقایسه و مقابله قرار می گیرد صحنه را به ورژن های اصلی خود می بازد
به طور مثال علیرضا الیاسی می گوید
حس می کنم تمام تنم درد می کند
حرفی نمی زنم دهنم درد می کند
شاعر این اثر می گوید
تا حرف می زنم سر من داد می زنند
تا حرف می زنم دهنم درد می کند
بیت علیرضا الیاسی از استحکام و منطق تصویری قوی تری بر خورد دارست حرف نمی زنم چون دهم درد می کند شاعر این اثر می گوید تا حرف می زنم دهنم درد می کند چرایی درد دهن ملموس نیست فقط ادعای شاعر است
شاعر این اثر می گوید
آماده می شوم که بمیرم کنار تو
امشب که سخت پیرهنم درد می کند
علیرضا الیاسی می گوید
حس قشنگ تک تک انگشت های تو
در دکمه های پیراهنم درد می کند
بیت شاعر اثر نیز درتقابل با بیت جناب الیاسی میدان مقابله را باخته است چرا که جناب الیاسی برای درد پیراهن در مصراع اول منطقی شاعرانه ساخته است اماا شاعر شعر مورد اشاره چنین منطقی را نتوانسته است بسازد فقط ادعای کرده است که امشب سخت پیرهنم درد می کند یک ادعای انتزاعی بی منطق
در بیتی دیگر نیز جناب الیاسی می گوید
روزی که بر جنازه ی من چنگ می زنی
ارام تر بزن کفنم درد می کند
این بیت نیزدر مقابل آخرین بیت شاعر از منطق تصویری قوی تری برخوردارست
جناب مجنون
کسی گلوله روز شقیقه شما نگذاشته است که اگر شعر نگویید می زنم مغرتان را پریشان می کنم
 شعر حضرت عالی مونتاژ چندین شعر ست که از یک فضای عاشقانه و یا اجتماعی به فضای ایینی پرتاب شده است
بدون اینگه رنگ و فضای آیینی به خود بگیرد
اینکه علیرضا الیاسی در سال نود بگوید
حس می کنم تمام تنم درد می کند
و شما در سال نود و پنج بفرمایید بابا ببین تمام تنم درد می کند چیزی بر دایره شعری و خلاقیت های شاعرانه اضافه نمی شود
یا شاعری بگوید
دکتر سلام روح تنم درد می کند
چشمم دلم لبم بدنم درد می کند
و شما بگویید
دستم سرم لبم بدنم درد می کند
شعری مهم و اساسی خلق نمی شود
یا همان شاعر بگوید
احساس شاعرانگی ام تیر می کشد
حال و هوای پر زدنم درد می کند
و شما بفرمایید
این بال های پرزدنم درد می کند
چه خلق و کشفی توسط شما صورت گرفته است
شاعر عزیز
تنها اینکه شعری با فضای اجتماعی و یا عاشقانه برداشته شود و با جابجایی چند کلمه و تصویر در فضا و موقعیت خرابه ی شام شعری دیگر خلق شود کاری کارستان صورت نمی گیرد
ببخشید
می خواستم که لال بمانم به جان تو
دیدم سکوت در دهنم درد می کند  
علی‌رضا رضایی (مجنون)
1395/11/25 در ساعت : 11:47:4
سلام جناب گنابادیِ عزیز
متنی که زیرِ آن می‌نویسم قبل از نقد مقایسه‌ی دو شعر است در یک ردیف و قافیه و بر این پایه نوشته شده است که من در هنگامِ سُرایشِ شعرم این اثر را خوانده بودم! در صورتی که به هیچ‌وجه چنین نیست و این اولین باری هست که این غزل آقایِ الیاسی را می‌خوانم و حتی کمتر هم اسمِ ایشان را شنیده‌ام (متاسفانه)

در موردِ این‌که منطقِ بعضی شعرها ضعیف است نیز با شما هم نظر نیستم، شعرِ آیینی منطقِ خودش را دارد، مخاطب می‌داند من برایِ چه چیزی می‌خوانم و به چه اتفاق‌هایی اشاره می‌کنم. بیش از این وارد شدن به موضوع و باز کردنِ آن پیچیدنِ بینِ تازیانه و سیلی‌ست که من دوست نداشتم در این شعرم واردِ آن شوم.

در موردِ این سطر از نوشته‌ی شما نیز که می‌گویید: «تنها اینکه شعری با فضای اجتماعی و یا عاشقانه برداشته شود و با جابجایی چند کلمه و تصویر در فضا و موقعیت خرابه ی شام شعری دیگر خلق شود کاری کارستان صورت نمی گیرد » به نظرم به هیچ‌وجه رعایتِ انصاف را نکرده‌اید (حتی نود و نه درصد احتمال می‌دادید من رونویسی کرده‌ام از رویِ این غزل آقایِ الیاسی بخاطرِ آن یک درصد که مطمئن نبودید نباید این حرف را می‌زدید)

موفق باشید و سربلند
و ممنون از این‌که حوصله کردید و برایِ شعرم نظرتان را نوشته‌اید
اکرم بهرامچی
1395/12/1 در ساعت : 1:12:35
سلام و عرض ادب به استاد عزیز آقای ایزدی گنابادی در مورد نفد غزل آقای رضایی
من شعر آقای الیاسی رو نخوندم اما غزل مورد بحث خیلی زیبا ست من سال1375 در کنگره شعر زن با خانمی آشنا شدم که شاعر نبود و به گفته ی خودش یک خط سپید نوشته بود و بعنوان شاعر برگزیده ی یکی از استان ها به کنگره دعوت شده بود هیچوقت شعرش یادم نمیره
(من همیشه تنهایی ام درد می کند )
پس آیا باید نتیجه گرفت آقای الیاسی کپی برداری این شعر سپید را کرده است؟مطمئنا نه
خب شاید شاعرانی از همین الهام گرفته باشن یا آن خانم از کلام کسی قبلا الهام گرفته
میشه در استقبال یا تاثیر پذیری غزلی سرود یا سپیدی نوشت اما گویش و سرایش و احساس و تخیل و پرداخت و تصورات هیچ شاعری مثل دیگری نیست
مثلا
بیتی از رهی معیری
با یاد رنگ و بوی تو ای نو بهار عشق
همچون بنفشه سر به گریبان کشیده ایم
و در مقابل حافظ قبلا گفته است
با یاد نرگست سر سودایی از ملال
همچون بنفشه بر سر زانو نهاده ایم
********
و یا از شیخ شیرین سخن سعدی
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی

و از استاد سخن دکتر شفیعی کدکنی
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
تو خود آفتاب خود باش، طلسم کار بشکن
*********
من هرچه گشتم در فضای مجازی غزل آقای الیاسی رو پیدا نکردم اما غزل آقای مجنون که در همین سایت خوندم خیلی زیباست
الله اعلم
خدابخش صفادل
1395/7/14 در ساعت : 6:54:46
درود! کارخوبی بود.این بیت این گونه باشد چه اشکالی دارد،"و"حذف شود : بین خرابه ام،شب غسلم رسیده است/ازدردزخم ها بدنم درد می کند!
اکرم بهرامچی
1395/7/13 در ساعت : 22:15:6
تا حرف مي‌زنم سر من داد مي‌زنند
تا حرف مي‌زنم دهنم درد مي‌كند
انتخاب شاه بیت در این غزل سخت است واقعا زیبا سرودید/درود بر شما
محمدرضا جعفری
1395/7/14 در ساعت : 2:41:31
ابا نبین که روسری‌ام سوخته، دلم
از داغ شعله‌ور شدنم درد مي‌كند
بازدید امروز : 24,316 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,555,547
logo-samandehi