گوارای وجود!
راه سبز ...
فصل طلوع سال و قد آسمان خم است
باز این محرم است و جهان غرق ماتم است
شور و نوا ببین که به هر گوشه ای بپاست
جغرافیای حال و هوایش محرم است
محشر بپای گشته به هر سو که بنگری
این پشته های کشته ز اولاد آدم است
جانم حسین راس تو بر نیزه شد بلند
خون تو مایه شرفِ خلق و خاتم است
شد تار و تیره صبحِ محرم به کربلا
این خون پاک اوست که تاعرش اعظم است
تنها سری که.ناطق قرآن شود به طشت
نامش حسینِ فاطمه و بس معظم است
گردیده سینه ام ز غمش پاره پاره خون
نام حسین بر دل و بر دیده مرهم است
من" سروناز" خسته ام و عاشق حسین
آن پادشه که عزت او در دو عالم است
سروناز -زندیه
30 مهر 94
.
کلمات کلیدی این مطلب :
راه ،
سبز ،
تاریخ ارسال :
1395/7/16 در ساعت : 20:40:58
| تعداد مشاهده این شعر :
501
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.