ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



ترکیب بند زینبیه 2
بند اول

این سفر همسفری اهل خطر می خواهد
پاکبازان رها از غم سر می خواهد
سر که سرباز تو شد باز نمی گردد باز
دل که دلداده شود خون جگر می خواهد
دست،بی دست به آیینه اشارت دارد
بال در بال رسیدن به تو پر می خواهد
صولت صبح ،به شمشیر تو بر می خیزد
ظلمات شب مان قرص قمر می خواهد
همرهان در شب میعاد خدا را دیدند
جان در این معرکه از جسم سفر می خواهد
آفتاب از همه سو ،سمت تو بر می گردد
هر زمان وصل ترا جور دگر می خواهد
همسفر با تو به راهی همه خون می آیم
عاشقانه دلم از دوست خبر می خواهد

زینبم همسفرت در سفری تا خورشید
از غمت ساخته ام بال و پری تا خورشید



بند دوم

شب آخر شب ساقی شب مخموری بود
شب دیدار گل یاس و گل سوری بود
شب هجران،شب حیران،شب باران،شب قدر
شب شبها!شب مشتاقی و مهجوری بود
شب ”طه”،شب ”یاسین”،شب قرآن حکیم
شب ”اسرا”شب ”فرقان”شب پر ”نور” ی بود
شب هفتاد و دو انجم،شب هفتاد و دو ماه
در پس خوشه پروین می انگوری بود
شب فردا همه مهمان رسول الله اند
سهم شان وصل شد و قسمت ما دوری بود
هر چه دیدند خدا بود و خدا بود و خدا
هر چه دیدیم تجلای سلحشوری بود

کیست تا شرح دهد عمق غم خواهر را
غرق خاکستر و خون کرده غمش معجر را

بند سوم

ای سبکبار که از جان و جهان می گذری
لحظه ای ”مهلا” اخی تا که به رویت نظری....
مرغ جانم به وداع تو به پرواز آمد
کاش می شد که خداحافظی مختصری...
بوسه آخر مادر به گلوگاهت را
به نیابت زده ام مثل دعای سفری
ای به قربان نگاهت که به قربانگاه است
ای فدای تو که بی سر هم از آفاق سری
داغ یاران و غم اهل حرم با من و توست
چه بگویم که چه کردند خودت با خبری
کوفه و شام دگرباره به پا خواهد خاست
که مرا تیغ زبان است و نیام پدری

خواهرم ،تشنه دیدار تو حتی در رزم
زینبم همره و غمخوار تو حتی در رزم


بند چهارم

می روی رزم و دلم با تو به راز است هنوز
تیر بردار که این قصه دراز است هنوز
آسمان بار امانت به من از دست تو داد
راه معراج به چشمان تو باز است هنوز
می روی رزم و زمان تنگ تر از دیدار است
دلم از دور پر از راز و نیاز است هنوز
وقت تنگ است ولی عزم تیمم داری
در دلت شور دعا،شوق نماز است هنوز
صوت قد قامت تو در دل صحرا گل داد
نی نوای تو پر از بانگ حجاز است هنوز
می بری با خودت اینبار علی اصغر را
یک جهان دلنگران گل ناز است هنوز

عمه ام عمه و دلواپس گلهای تو ام
زینبم،آینه دار دل تنهای تو ام

بند پنجم

عمه ام شاهد گلهای شناور در خون
عمه ی این گل شش ماهه ی پرپر در خون
عمه ام وای و درین دشت بلا می سوزم
در غم خم شدن قامت اکبر در خون
زینبم مویه کنان می روم و می آیم
بین این قافله با چادر مادر در خون
زینبم ،دختر حیدر،به پدر خواهم گفت
از غم دیدن حلق تو و خنجر در خون
شرح این واقعه با واژه بسی دشوار است:
اهل بیت حرم امن پیمبر،در خون
واژه از شرم درین قافیه جان خواهد داد
نعل اسبان و تن بی سر سرور در خون

هر چه را دیده ام از روز عزا خواهم گفت
یک به یک بعد محرم همه را خواهم گفت


بند ششم

روز غم، روز عطش،روز عزا: عاشورا
روز گریان شدن عرش خدا :عاشورا
روز پرپر زدن خیل ملایک در خون
روز نالان شدم ارض و سما عاشورا
هر زمینی ست همان کرب بلا با عشقت
نام هر روز به تقویم ولا :عاشورا
خواهر از هر جهتی روی تو را می بیند
شده تکثیر در این آینه ها عاشورا
جاودان است غمت !جان جهان است غمت!
زخم خونین مرا مهر شفا عاشورا
از کجا آمده این شور حسینی در دل
به کجا می برد این نوحه مرا عاشورا؟

زینبم زینب و دلداده راه تو حسین
ما اسیریم، اسیران نگاه تو حسین*


بند هفتم

آسمان خم شده تا بوسه زند مویش را
ماه دیدست در آیینه تو رویش را
تشنه لب آمده آورده به قربانگاهت
گردن عاشق هفتاد و دو آهویش را
لاله با یاد تو از جام تهی می نوشد
چشم نرگس به تو مدیون شده سوسویش را
آسمان مشک به دندان مهی خواهد داد
که زمین پل زده بر علقمه بازویش را
خنجر و حنجره سرخ تو...وا فریادا
آه ای خاک به عالم برسان بویش را
ماه در کاسه خون...خون خدا در صحرا
آسمان آمده تا بوسه زند مویش را

در دل اهل حرم ولوله افتاد حسین
شعله در خیمه گه فاطمه افتاد حسین


بند هشتم

شعله در خیمه ی دلسوختگان افتاده
آتش داغ عظیم تو به جان افتاده
باغبان بی کفن افتاده تماشاگر گل
از غمش ولوله در باغ جنان افتاده
این چه شوریست که می جوشد و می جوشاند
این چه شوقیست که در جان جهان افتاده
کیست از ناقه به زیر آمده خون می گرید؟
کوه صبرست و ازین بار گران افتاده
حسبی الله نوشته است بر انگشتری اش
این نگینی که به دست دگران افتاده
وا حسیناه !ببین از نفحات نفست
روضه خوان مست شده،مرثیه خوان افتاده

‎ 
‎زینبم زینب و اندوه جهان بر دوشم
کوه اندوهم وفریاد اگر خاموشم


بند نهم

شام ای شام مگر وقت عزاداری نیست؟
دین ندارید؟!در آیین شما یاری نیست؟
شام ای شام چه دلگیر و سیاهی آخر
رسم تو کوفه صفت،رسم وفاداری نیست؟
نه چراغی،نه اجاقی ،نه سلامی حتی!
مگر این شام غریبان شب بیداری نیست؟!
تشت زر می دهی و رأس پدر؟ رحم تو کو؟
بهر دلخون شدگان این ره دلداری نیست
شام ای شام کفن برتن ماهم کردی
علت مرگ گل یاس که بیماری نیست
آه غساله مپرس از اثر آبله ها
خار در پای گلم رفته و غمخواری نیست

یا رقیه به پدر از غم جانکاه بگو
شکوه از شام کن از خستگی راه بگو


بند دهم

از حلب تا به حما شرح پریشانی بود
آسمان مرثیه گو،مرثیه بارانی بود
سر ”به هر منزل ازین راه که بر می آمد
قصه ی قافله ی دلشده طولانی بود
راهبی راز دل از آن لب خونین پرسید
پس از آن ذکر شبش آیه ی قرآنی بود
قطره خونی که از آن سر به دل سنگ افتاد
‎”مشهدالنقطه”شد و مست غزلخوانی بود
رد خاکستر و خون،همسر خولی حیران
راز رخشان تنورش سر نورانی بود
خطبه می خواندم و ”سر ”نیک شهادت می داد
بهترین خطبه همان جمله طوفانی بود:

هرچه دیدم همه زیباست،خدا می داند
شرح این واقعه را کرب وبلا می داند



بند یازدهم

خبر از روشنی صبح شهادت دارم
خبر از وحدت هفتاد و دو ملت دارم
خبر از مهدی موعود که بر می خیزد
خبر از قامت رعنای امامت دارم
خبر از خیل زیارتگر این خاک شریف
خبر از لحظه زیبای زیارت دارم
خبر از ماتم عظمای جهان در غم ما
خبر از عاشقی و عرض ارادت دارم
خبر از روضه عرش و خبر از نوحه فرش
خبر از تکّیه و مسجد و هیأت دارم
زینبم ،دختر حیدر نوه پیغمبر
معجر مادری و شال سیادت دارم
خبر از عاقبت حرمله و شمر و یزید
زینبم من خبر از روز قیامت دارم

در دل آتش و خون بیرق ما بالا بود
هر چه دیدیم به چشم کرمش زیبا بود


بند دوازدهم

نغمه ی عشق تو در جان زمین می ماند
نام زیبای تو بر عرش برین می ماند
به شهادت زده ای با لب خونین لبخند 
غم بی سر شدنت نیست ،که دین می ماند 
عشق می جوشد و این پرچم خونین بالاست
عشق می جوشد و راهت به یقین می ماند
دست عباس اگر رفت علم پابرجاست
رفته انگشتر اگر،مهر نگین می ماند
کیست یاری کند ” این قافله را بعد از من
گوش تاریخ بر این صوت حزین می ماند
عشق نام دگر توست حسین ابن علی
قل هوالله و هو العشق،همین می ماند

شرح این واقعه از وسع قلم بیرون است
چه بگویم که دلم در غم عشقت چون است

نغمه مستشارنظامی 


- [ دکتر علیرضا قزوه ] *تنها اسیر چشم تو هستیم یک نگاه


   تاریخ ارسال  :   1395/8/11 در ساعت : 14:50:29   |  تعداد مشاهده این شعر :  1158


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

پروین برهان شهرضایی
1395/8/13 در ساعت : 19:53:47
سلام خیلی زیبا بود.قبول بی بی دوعالم انشاا...
محمدمهدی عبدالهی
1395/8/11 در ساعت : 23:6:35
سلام و عرض ادب خانم مستشار نظامى بزرگوار
درود بر شما
طيب الله انفاسكم
ماجور باشيد در سايه عنايات خاصه حضرت زينب كبرى سلام الله عليها
آزاده سالمی
1395/8/16 در ساعت : 9:31:16
درود بر شما عالی بود اجرتان با سیدالشهدا
علی نظری سرمازه
1395/8/13 در ساعت : 11:58:45
درودشاعرگرامی
قل هوالله وهوالعشق همین میماند...
شورعاشورایی زیبایی دارد
رها هوشمند نژاد
1395/9/8 در ساعت : 14:32:6
درود بر شما خانم مستشار ...کار شما علاوه بر اینکه کار زیبایی است ،کار شجاهانه در ترکیب بندی گفتناست ..همیشه موفق باشید
مهدی محمدطاهری
1395/8/13 در ساعت : 10:20:56
تمام بندها را که خواندم دانستم باید نوشت: زیارت قبول.
احمد فرنود
1395/8/29 در ساعت : 10:2:47
بسیار شیوا و عالی ، اجرتان با حضرتش
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 4 ماه و 13 روز و 20 ساعت و 39 دقیقه و 22 ثانیه است همراه شماییم 453328762.284 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 192 | بازدید دیروز : 11,527 | بازدید کل : 123,013,085
logo-samandehi