جابر، عطیه، کربلا
صیحه زد، مدهوش شد، هر چند در آنجا نبود!
شاهد کام عطش لبریز عاشورا نبود
صیحه زد، وقتی که نجوایی نیامد جز سکوت
گوییا در خاک، ردی از گل زهرا(س) نبود
تشنگی گویی نشسته همچنان بر کام دشت
سایۀ نخلی به روی تربت مولا نبود
...اندکی آمد رمق در جسم جابر، ناله کرد:
کی توانی داد پاسخ؟! کاش این دنیا نبود!
**
گو در آن ظهر عطشسوز شناور در سراب
تشنه تر از مشک پیکانِ خوردۀ سقا نبود! -
کاش در ظهر عطش آیینۀ کربِ بلا
صحبت از رود فرات و چشمه و دریا نبود
آنکه سیراب از عطش شد در شهادت، عاقبت
قدرتی بالاتر از او در صف هیجاء نبود ...
**
آب زد بر صورتش آخر «عطیه»، باز هم ـ
جان «جابر» در تن رنجیده اش اما نبود
عطر عشقِ حق، مشامش کربلایی کرده بود
گرچه دیدن در نگاهش روز و شب، پیدا نبود!
دست بر تربت نهاد و گفت: مولایم، حسین!
یا حسین و یا حسین، اما کسی گویا نبود؟!
مکتب شعردینی درایران
مکتب شعرامامیه
سیدعلی اصغرموسوی (سعی)
قم ـ 1394
**{رونمایی از مرثیه برای نخستین بار، ازکتاب در دست چاپ{حسین (علیه السلام) عاشقترین یحیای هستی } **
......
عشق اربعین🌹
بیست میلیون زائر حق جو، فقط جویای عشق
صف به صف، عاشق، روان با پای عشق
بیست میلیون زائر عاشق، روان با اشک و آه
در مسیر کربلا، سرگشتۀ مولای عشق
بیست میلیون کربلایی، از تمام قاره ها
بیست میلیون حق ستا، با یک زبان: گویای عشق!
ذره ذره در «دی اِن آی» وجود ما خوش است
مهر مولامان «حسین بن علی(ع)»، معنایِ عشق
مثل سلول «دی اِن آ» تا ابد هم باقی است:
نغمۀ «حُبّ الحسین» این بهتری آوای عشق
اربعین، امسال در خود سرّ حق، پوشانده است
تا مبادا در خروش آید دل دریای عشق!
چشم کافر کور بادا، در نگارستان حق!
می تراود عطر پیغمبر(ص)، ز ردّ پای عشق
کور بادا چشم «وهابی» که دائم خالی است ـ
سینه اش: از شوق و شور و مستی و سودای عشق!
همره آن "بیست میلیون "زائران کربلا
می سپارم شعر دل بر گنبد مینای عشق
می روم از «کربلا تا کربلا» با اشک خود:
عاشقانه، عارفانه، همچنان جویای عشق ...
مکتب شعرامامیه
سیدعلی اصغرموسوی(سعی )
اربعین 1392
*ازکتاب در دست چاپ{حسین (علیه السلام) عاشقترین یحیای هستی } برای نخستین بار رونمایی می شود✅📚
https://telegram.me/saapoem