ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



دنبال چه هستی تو که اینقدر ...
ای لاکردار لامذهب
 
دنبال چه هستی تو که اینقدر دو روئی !؟
می خواهی از این آمدن خود چه بگوئی !؟
 
می فهمی و خود را زده ای باز به آن در
باز آمده ای پیش من ، امّا به چه روئی !
 
ای وای ! مگر قول ندادی که به جز من 
دست دل خودرا تو ز هر عشق بشوئی
 
من سرّ ِ دلم را به تو گفتم ، مگر آن روز
این عهد نبستی که به کس هیچ نگوئی !؟
 
سوگند ز جانت مگر آن روز نخوردی !؟
که افشا نکنی راز مرا یک سر موئی
 
گفتی که دوای دل حرمان زده باشی !
گفتی که خوش اخلاقی و هم خوشخط و خوئی !
 
گفتی که بخوانیم بر این عشق نمازی
خواندیم ولیکن به چه غسلی چه وضوئی !
 
حالا که بیافتاده برون عشق من و تو !
تو آمده ای پیش من اینجا چه بگوئی !
 
این عشق دوا کرد چه دردی ز من آخِر !
عشقی که در آن نیست نه عطری و نه بوئی
 
چیزی که برای من ببچاره نمانده است !
جز لایه قبائی به تن عربده جوئی
 
بگذار بگویند که بد شانسی من بود
کز دست تو افتاده و بشکست سبوئی ...
 
۱۵ دی ماه ۹۵
شهاب نجف آبادی
 
                              @SShahab33

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1395/11/2 در ساعت : 9:42:51   |  تعداد مشاهده این شعر :  483


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 1,353 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,557,313
logo-samandehi