ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



تقدیم به «حضرتِ ابوالمعانی»

دمی از حدود بدن در آ وُ چو طوطیان به سخن در آ
به مسیر جان قدمی گذار و ز عالم تو و من در آ

به مکاشفاتِ هوَاللَهی، بده دل به بادهٔ آگهی 
منِشین به ماتمِ کوتَهیّ و چو لاله‌ها به چمن در آ

همه دل به کف، همه جان به لب؛ پی دیدنش عجم و عرب
بِگُذر از این همه بوالعجب، ز غریبگان، به وطن درآ
 
غم این جهان، غم آن جهان، غم ماسوا، غم لامکان
غم ما و او، غم این و آن، به قدح بریز و ز تن در آ
 
پی جرعۀ نچشیده‌ای، پی منزل نرسیده‌ای
پی آهوی نرمیده‌ای، چو اویس شو، به یمن در آ

یکی از فضایل آینه، تویی و شمایل آینه
بنشین مقابل آینه، به خیال خام شمن در آ 

تو تلألویی ز جمال خود، تو شکوفه‌ای ز نهال خود
نرسی چنین به وصال خود، در این قفس بشکن، در آ
 
تو ز حال دل شده بی‌خبر، دلت آگه از خبر دگر
سخنان دل برِ کس مبر، ز قفس بپر، ز رسن در آ

تو حیات را چه شمرده‌ای؟ دل خویش را نسپرده‌ای
تو هنوز زخم نخورده‌ای، تو نمرده‌ای ز کفن درآ 

تو که از عدم ندمیده ای، ز وجود هم ندمیده ای
«تو ز غنچه کم ندمیده‌ای، در دل گشا به چمن در آ»
***

کلمات کلیدی این مطلب :  بیدل، نقی، عباس، کیفی، هندوستان ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1395/11/21 در ساعت : 21:40:22   |  تعداد مشاهده این شعر :  810


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

امیر سیاهپوش
1395/11/23 در ساعت : 9:34:59
سلام بر سید عزیز
طیب الله برادر. احسنت
مرضیه فرمانی
1395/11/30 در ساعت : 19:58:5
ماشاالله
دستمریزاد جناب عباس
بازدید امروز : 2,633 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,558,593
logo-samandehi