در رفته...
زمام طغیان از دست نیل در رفته
چقدر فرعون از این مسیل در رفته
همین که نعره برآورده شیر شرزه، گراز
گریخته است به سوراخ و فیل در رفته
فقط نه دشمن بعثی به جنگ تهمتنان
هزار دشمن از این قبیل در رفته
قدم به راه تجاوز گذاشتی، هش دار
که هرکه آمده از این سبیل در رفته
به جز به سینه ی دشمن نبوده بنشیند
ز چله تیری اگر بی دلیل در رفته
نبین که مردم این روستا کشاورزند
چقدر اسلحه از ترس بیل در رفته
o
تویی که وهم برت داشته است-ها! بشنو
آهای آمریکای سبیل در رفته
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/7/29 در ساعت : 20:47:8
| تعداد مشاهده این شعر :
1839
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.