سلام مجدد جناب استاد علی پور شما که ماشاالله هم شاعر هستید و هم وکیل توپ را به زمین این و آن می اندازید من نماهنگی از سومالی ، تابلویی از لیبی و کلیپی از بحرین و مصر و... را می آورم برای آگاهی دادن به اهالی دور و پرم نشان می دهم درد آنها را برای این ها تعریف می کنم و اگر کسی پیدا شود این ها را دوبله کند آنوقت زبان آنها هم می شوم شاعر مرز نمی شناسد اما به خطوط قرمز هم بی توجه نیست . سؤال من صرفا پیچیدگی شعر مدرن است که متخصص ها هم از آن تعابیر و تفاسیر مختلف دارند . موسیقی و ترانه هم اگر پیچده شود معدودی متوجه آن ها می شوند و باز از گروهای هدف که مردم کوچه و بازار اند بی نصیب می مانند.موفق باشید
|
سلام و عرض ادب / از پست خوبتان تشکر / سئوال مورد نظر سئوال مهمی است و شاید یک سئوال کلیدی که باید همه ادیبان جواب دهند تا یک نتیجه دسته جمعی گرفته شود توضیحات شما هم از منظری مناسب بود( منظور تشبیه آن به وکالت) اگرچه در بعد دفاع از مردمی که زبان خفته دارند و نمی توانند به دادخواهی خود برخیزند اما گمان نکنم کسی پیدا شود حتی بی سواد از شعر حافظ بشنود و لذت نبرد و نیز همه یک جلد کتاب حافظ در خانه دارند اما آیا همه یک جلد آیین وکالت درخانه دارند؟ شخصا حقیر اعتقاد دارد باید بخشی زیادی از جامعه از خواندن یک شعر برداشتی صحیح و مثبت داشته باشد و گرنه شعر هایی که نتواند با عامه ارتباط برقرار کند مثل کتابهای بی محل در کتابخانه هابه فراموشخانه تاریخ می پیوندد. همچنین همه شعر ها که دادخواهی نیستند گاهی یک شعر یک تصویر زیبا است و مخاطب از خواند آن یک نشائ روحی می برد گاهی بعضی از اشعار در حکام یک پندنامه هستند و این را باید مخاطب بفهمد بنابراین شعر دشوار و تو درتو هیچگاه در ذهن هیچ مخاطبی حتی حکومتی که می خواهد بشنود نخواهد ماند / یا علی ------------------------------------------------------------------------------------- پاسخ : سلام و تشکر از حضور مثبت شما / بله هر کسی به وسع خود از شنیدن شعر حافظ ممکن است لذتی ببرد دلیل آن هم به خاطر لذتی است که از شنیدن واژه های شعر حاصل می گردد و گرنه فکر نمی کنم یک شخص بی سواد ارتباط لازم را با شعر حافظ برقرار نماید بلکه از بعضی از واژه ها که به گوشش زیاد آشناست لذت می برد و گرنه این همه نوشتن شرح بر حافظ و فرهنگ لغات مشکل دیوان حافظ و... نیازی نبود . پاسخ این جانب به پرسش دوست عزیز جناب آقای پور کریمی در راستای نظری بود که در حیاط خلوت نوشته بودم نه به صورت کلی شعر لذا واضح و روشن است که همه شعرهای یک شاعر نقد اجتماعی نیست و ممکن است شعر مثلن در وصف بهار یا وصف مقام مادر یا پدر یا ...باشد مطلبی که عرض نمودم جنبه نقد اجتماعی فرا جغرافیایی را مد نظر داشتم .بنابراین شعرهایی که مانند چیستان است هیچ کارکرد مثبتی نمی تواند داشته باشد ./ موفق باشید . / با احترام _ خودکار کم رنگ
|
فکر می کنم دغدغه خیلی ها را مطرح کرده اید ضمن تایید فرمایش جناب علیپور که زبان مردم بودن شاعران در برابرافراد خاص را مطرح کردند بنده معتقدم شاعر برای هرکاری و هر مخاطبی از زبا ن همان گروه استفاده می کند و یا اینکه مخاطب از شعری که با نیاز و فرهنگ خود تطابق دارد استفاده می کند بسیاری از مخاطبین حرفه ای شعر امروز مطالعه و خواندن را با نشریات زرد و کتابهایی سطحی شروع کرده اند و به تدریج برحسب توانایی هایشان رشد کرده اند /البته شعر مدرن نوعی تلاش برای پبشرفت است و ممکن است لزوما منجر به صعود نشود و شکست هم حاصل شود و حتی میان نخبگان جامعه هم مخاطبی نیابد که این آزمون و خطا و تلاش نهایتا می تواند راه درست را معین کند /پاینده و شاد باشید --------------------------------------------------------------------------------------------- پاسخ : بله صحیح می فرمایید پاسخ این جانب در راستای پرسش دوست ارجمند جناب پور کریمی بود وگرنه حسب فرمایش شما شاعر در موضوعات مختلف از تکنیک ها و حربه های زبانی به اقتضای مخاطب استفاده می نماید مثلن در شعری که برای کودکان می سراید نمی آید از تکنیک شعری یا ترفند زبانی استفاده نماید که مخصوص مخاطب بزرگ سال است . از حضور مثبت شما نهایت تشکر را دارم . موفق باشید . با احترام _ خودکار کم رنگ
|
سلام جناب عليپور درود بر شما گفتمان قابل توجهي است از نظرات دوستان استفاده كردم در پاسخ به پرسش ياد شده اين نكته نيز داراي اهميت است كه مشكل شاعر و مخاطب در ادبيات امروز ايران دو سويه است مشكلي كه گاه به عنوان بحران مخاطب ادبيات امروز و مشخصا شعر خودنمايي مي كند وحود اين بحران و لزوم توجه شاعر امروز به گذر از اين تنگنا تنها به درك شاعر از شرايط و توان فني او محدود نمي شود بلكه منتقدين و صاحب نظران علوم انساني و روانشناسان نيز مي توانند نقش مهمي در تبيين خصوصيات متون برتر ايفا كنند معضلي كه جامعه ادبي امروز از ان كم بهره يا به طور كلي بي بهر ه است به اينهمه معضل كم لطفي رسانه هاي ديداري و شنيداري را نيز بايد افزود به هر حال همين اندك مجال مجازي را هم بايد به فال نيك گرفت و مباحث را در فضاي باز تري ادامه داد البته در به نتيجه رسيدن مباحث در مباني تئو ريك هر چه كمتر وارد مصاديق شويم بهتر است روي فرم شعر امروز حر ف هاي بسياري قابل گفتن وجود دارد كه رگه هايي از ان را اگر چه جسته و گريخته و كمرنگ در همين بلاگ از نظر گذراندم پيروز باشيد
|
برادر خوبم جناب استادعلی پور گرامی از این که به پرسش من توجه فرمودید سپاسگزارم اما برادر عزیز حافظ همه ی دیوانش که اعتراض به حکومت نیست و اتفاقا بیش از هر چیز وظیفه ی آموزگاری و تعلیم و تربیتی او حتی در عشق ورزی و دلبری کردن ، بر موارد اعتراضی می چربد و بیشتر مواردی هم که شما به عنوان شاهد مثال ( لااقل از حافظ) ذکرکرده اید مربوط به مراتب سیر و سلوک عارفانه و برطرف کردن موانع از سر این راه است و اعتراض به یک نوع ازاندیشه یا جهان بینی است و نه اعتراض به حکومت . وقت .من نمی خواهم نقد حکومت توسط شاعر را رد کنم سؤال من بیشتر حول این محور است که :با توجه به تو در تو و اسرارآمیز بودن شعر مدرن معاصر (عمدتا سپید)که حتی متخصص ها هم برداشت های متفاوت وگاهی برخلاف دیدگاه شاعر دارند ،تکلیف چیست؟ اگر بنا باشد دیگران شعر را برای عموم رمزگشایی کنند که من معتقدم این فرد متخصص برای هرچه بیشتر نزدیک شدن به دیدگاه شاعر ،باید علاوه بر ادیب بودن خودش نیز شاعرهم باشد این یک نوع دور و تسلسل نیست ؟ رجزخوانی و تهییج مردم در هر زمینه ای همیشه باید چهره به چهره و درصحنه باشد و نه در پشت صحنه . من حرفم این است که شاعر نمی تواند اکثریت جامعه را نادیده بگیرد هرچند اعتقاد دارم مردم هم باید سطح دانش و درک خود را تعالی بخشند. من در زندگی خودم تجربه ام لااقل در دوران انقلاب اسلامی ،دفاع مقدس وجریان های سیاسی کم نیست خیلی با مردم روبه رو شده ام و مخاطبم را تهییج و آماده کرده ام با همین نوع ادبیاتی که از من سراغ دارید .در همین حدی که چندتایی در دفتر شعرم در این سایت و در وبلاگم وجود دارد .من جدا معتقد به برقراری ارتباط مستقیم با توده ی مردم هستم حتی شعرهای اتیکت دار و تاریخ مصرف دار هم که ممکن است مورد بی مهری منتقدان قرارگیرد درموقع خود و با شعرخوانی آنلاین بسیار اثربخش است .والسلام
|
سلام جناب آقای علی پور ( خودکار کم رنگ ) در مورد سوال آقای پور کریمی و پاسخ شما من به این نتیجه رسیده ا م که پیچیدگی ( تعقید ) در شعر مدرن امروز به دلیل گسستگی ذهن این شاعران از فرهنگ و ادب سر زمین خودشان است فرقی نمی کند که شاعر اهل کجاست یا به چه زبانی شعر می سراید . یک شاعر خوب چه بخواهد و چه نخواهد جهانیست و متعلق به همه ی ملیت ها . با شما موافقم که در خیلی از موارد شاعر زبان جامعه است ولی این بستگی دارد به چگونگی دید شاعر از مسایل اجتماعی و توانایی او در ارائه ی راه حل . شاعر هم مثل هر انسان دیگر دارای شخصیت خاص خود است با توانمند یها ، کارآیی ها و یا عدم توانایی ها و نارسایی های مخصوص خودش . هما نطور که یک وکیل ، یک پزشک ، یک بانکدار و یک استاد دانشگاه می توانند چنین باشند ، اما این که چقدر شاعر می تواند زبان درد ها یا اعتراضات مردم جامعه باشد بر می گرد به همین کارایی ، نوع پرورش ، سطح دانش ، درک او از بخش های مختلف اجتماع و میزان علاقه ی او به آنچه که در فضای شعرش می گنجد یا می گنجاند . ما در شعرای عرب امرء القیس را داریم که شعرش بسیار زیبا و پر از تصویرپردازی شاعرانه است و قصیده ی او به عنوان یکی از معلقات سبع در خانه ی کعبه آویخته شده بود اما هرگز زبان اجتماعی مردم در مقابل ستم های حکومتی یا ظلم های احتمالی دیگر نبود بلکه فقط به خودش و عشقش می اندیشید و بس و داریم شاعرانی که در دوره های مختلف تاریخی به جای اینکه زبان مردم باشند زبان حکومت شده اند بنا بر این نمی شود یک حکم کلی صادر کرد . شاید یک حکم نسبی بتواند چه در شعر سنتی و چه در شعر نو به نقطه نظر شما در مورد شاعر نزدیک تر باشد . حتی اگر بپذیریم شاعر درد جامعه را فریاد می کند نمیتوانیم آنقدر کلی بیندیشیم که درد – فریادی را به همه شاعران تسری بدهیم . همان حافظ بزرگ که شما از او شاهد مثال آورده اید ، همیشه و در همه جا زبان مردم نیست بلکه در خیلی از موارد دفاع او از حکومت مشخص تر است . طنزی که حافظ به استخدام گرفته ، واژه هایی که حافظ به کار برده ، یکان یکان دارای برد و معنای ویژه ای هستند که رسیدن به عمق آنها با نگرش از یکی دو دیدگاه میسر نیست . با این حساب نه شاعری که از صمیم قلب برای حکومت مورد علاقه اش شعر می سراید و نه شاعری که در جهت عکس آن موضع می گیرد هیچکدام زبان جامعه نیستند . چه معتقد به اقلیت و اکثریت باشیم و چه نباشیم ، چنین فرضی تحقق نمی یابد . حافظ هم به نظر می رسد خوش نشین تر از آن بوده که بشود اورا شاعری ضد حکومتی و طرفدار توده مردم دانست و شعرش را به عنوان فریاد درد های مردم تلقی کرد . اجازه بدهید برگردم به اصل سوال استاد پورکریمی و بگویم لا اقل در شعر سنتی لطافت موسیقاری شعر ارتباط بیشتری را بر قرار می کند ولی شعر مدرن امروز ( به غیر از کار هنر مندانی که برای خودشان استثنا آفریده اند ) کم یا زیاد و یا به کلی از موسیقی بریده و فرصت چندانی برای ورود به دلها نفراهم نکرده است . مهر مهربانی و هنرتان هماره تابان باد
|
برادر ارجمند و همدرد عزیز جناب آقا مصطفا پور کریمی اگر این جانب بگویم که همه دیوان حافظ اعتراض به حکومت است سخن سفیهانه ای گفته ام . در راستای پرسش شما جواب را نوشتم لذا واضح است که هر شاعری شعر عاشقانه و خصوصی و... هم دارد که نگاهش به یک موضوع شخصی است . من قبل از شعر حافظ نوشته ام نقد اجتماعی حال نقد حکومت را کجا درباره شعر حافظ نوشتم ندیدم . البته در خصوص عطار موضوع نقد حاکمیت را مطرح نموده ام . سوال جدید شما موضوع دیگری است ببینید در هر عصری عده ای به قول احمدی نژاد خس و خاشاک هستند که حول شاعران می چرخند این عده به عنوان تاریخ ادبیات هم شاید محسوب نشوند و نهایتن با تمام هیاهوی شان هیچ ردی در زندگی ادبی جامعه نمی گذارند شما شعر شاملو را ببینید با وجود این که خیلی از طبقه عامه جامعه نمی توانند ارتباط حقیقی با آن برقرار نمایند لیکن باز هم حضور قدرتمندش را در حیات ادبی مردم نمی توان انکار نمود قضاوت هم عصران درباره قدرت یا ضعف شعر را نمی شود ملاک ارزش گذاری بر یک شاعر قرار داد نیما در ابتدای راه خیلی مخالف داشت و حتا در زمان حیاتش نیز لیکن امروز کمتر کسی جرات می نماید حرکت شعری نیما را زیر سوال ببرد ببخشید منظور شما از تهییج مردم باید در صحنه باشد را متوجه نمی شوم یعنی اگر در اعتراض به حکومت قذافی و در دفاع از خلق قهرمان لیبی شعری می نویسم باید بروم بین مردم لیبی یا بحرین یا یمن یا فلسطین ؟ وا... من شاعر طرفدار حقم نه طرفدار اکثریت خب بعضی جاها حق اکثریت هم دارد مثلن در بحرین حق با اکثریت شیعی است که نقشی در حکومت ندارند و در سوریه اقلیت علوی حاکم بر اکثریت سنی اگر با نظریه شما پیش بروم پس اکثریت سنی نباید تحت حکومت اقلیت علوی باشند . من علاقه ای به نظر اکثریت ندارم مدار و مبنای این جانب حق است البته این جانب از دوران کودکی و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی سعی نموده ام اون گوشه گوشه ها قدمی بردارم ولی تاکنون نمی دانم آیا کسی از طریق این جانب تهییج شده یا خیر اصلن هم برایم اهمیتی ندارد آن چه برایم مهم است گفتن سخن حق است همین . من اصلن متوجه ارتباط مستقیم با توده ی مردم نمی شوم من به عنوان شاعر حق دارم در ظلمی که به خلق گرسنه سومالی شده شعر بگویم چگونه ارتباط مستقیم داشته باشم یعنی بروم سومالی؟ به قول شما والسلام موفق باشید . با احترام _ خودکار کم رنگ
|