ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



حضرت مستطاب عشق {تقدیم به پیشگاه امام جواد علیه السّلام}
های و هویی در آسمانها بود، رعد بر خود مهیب می پیچید
هر چه گل بود زود می پژمرد، خار بر گل أُریب می پیچید
 
شیطنت ها که از بشر سر زد، پای در گل شدند آدم ها
شعله ور گشت آتش عصیان، در جهنم لهیب می پیچید
 
ضجه ها بود فاش تر از پیش ناله ها  دلخراش تر از پیش
وای در گوش جان انسان ها ناله ی نی عجیب می پیچید
 
رود ها تر دماغ اگر بودند در گلستان گلی نمی پژمرد
گل  ز شادابی اش مگر آنی روی از عندلیب  می پیچید؟
 
خشم دژخیم روزگار از بس باغ ها را به داغها سوزاند
کوه حتی  در استواری ها ، برفرازش نشیب می پیچید
 
خشکسالی به جان باغ افتاد ، بس که  باران کنسک می بارید
رود اگر رو به گلشنی می کرد،راست می رفت و شیب می پیچید
 
دخمه ای بود و صد عسس درآن سینه می شد قفس ،نفس در آن ،
حبس شاید از آن سپس در آن، محبس « أم مَّن یُّجِیب » می پیچید
 
ساحلی ها خدا خدا کردند رحمت حق نصیب انسان شد
زل به دریا زد آسمان ناگاه، موج بر خود نجیب می پیچید
 
بر نیستان نهیب زد طوفان ، «خیزران » را به جان شرر افتاد
 تاک بی تاب بر خودش لرزید ، نسخه اش را عجیب می پیچید
 
پا به دنیا گذاشت ذالنوری  که جواد الأئمّه اش خوانند
گل به دامان دشتها رقصید ، بوی گل دلفریب می پیچید
 
سینه اش رعد اگر ستبر افتاد تیرگی در نهاد ابر افتاد
نسترن  دلنواز می رقصید، باد با فرّ و زیب می پیچید
 
یاسمن می گرفت از او نکهت، شور مستی به یاد باد افتاد
هر کجا پا نهاده می دیدند ، در فضا عطر سیب می پیچید
 
می گرفت از جمالش ایمان، جان ، جود از او به وجد می آمد
غنچه را سهره قلقلک می داد، عطر گل بی رقیب می پیچید

حضرت مستطاب عشق آمد ، ضجّه زد در مغاک خاک ابلیس
در فراسوی سنبلستان ها، ضجه اش نا شکیب  می پیچید

 
کلمات کلیدی این مطلب :  امام جواد علیه السّلام ، حضرت مستطاب عشق ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1396/5/29 در ساعت : 8:18:9   |  تعداد مشاهده این شعر :  584


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نغمه مستشارنظامی
1396/5/30 در ساعت : 15:46:32
درودها استاد
بازدید امروز : 16,556 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,572,516
logo-samandehi