ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



به سرندار حججی
شب را به مسیر سحر انداخت و رد شد
پرپر زد و پیش تو پر انداخت و رد شد
 
آنقدر قدم زد به ره عشق که آخر
شیر آمد و پیشش جگر انداخت و رد شد
 
می خواست که آرام و رها باشد و خود را
با خویشتن خویش درانداخت و رد شد
 
در تلخی آن عکس که از مرگ نشان داشت
با طرز نگاهش شکر انداخت و رد شد
 
سر داشت و سر داد و سر عهد خودش ماند
خود را به دل دردسر انداخت و رد شد
 
این دردسر از چیست که هر سرخوشی محض
پیش هیجانش سپر انداخت و رد شد
 
از توست که بر اوست، که در معرکه ات دوست
یک لحظه به چشمت نظر انداخت و رد شد
 
خندید و سر افتاد، جهان از کمر افتاد
شوری به جهان خبر انداخت و رد شد
 
گفتند و نوشتند و سرودند که یک مرد 
در پای سر دوست، سر انداخت و رد شد

....................................





چشمهایش پشت ابر تار پنهان شد، سپس...
سرنوشت ابرها ناگاه باران شد، سپس...
 
یک نفر آمد سرش را زد صدا از روی نی
سر بگفتا اشهد ان ... مسلمان شد، سپس...
 
 زشت رویی آمد و روی گلویش خط کشید
زیر لب نام کسی را برد، خندان شد، سپس...
 
سر جدا میشد ز تن، جان می رهید از بند تن
ناگهان بادی وزید و بعد طوفان شد، سپس...
 
از پس گرد و غبار از زمین برخاسته
یک نفر با خنده ی بی سر، به میدان شد، سپس...
 
کودکی داغ پدر دید و زنی داغ پسر
پشت مردی خم شد و قلبی پریشان شد، سپس...
 
خون دل خوردیم و بر سر خاک ها کردیم و باز
هی بهار از ما گذشت و هی زمستان شد سپس...

 
گفت با ما پیر ما، ایام هجران می رود
پس بهار از راه می آید زمستان می رود...
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1396/5/30 در ساعت : 19:23:20   |  تعداد مشاهده این شعر :  712


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی گیاهی
1396/5/31 در ساعت : 11:30:13





شب را به مسیر سحر انداخت و رد شد
پرپر زد و پیش تو پر انداخت و رد شد

آنقدر قدم زد به ره عشق که آخر
شیر آمد و پیشش جگر انداخت و رد شد


/////////////////////////////////////////////
درود برشما خواهر گرامی سرکارخانم افضلی دستمریزاد بسیار از آمدنتان خرسندم انشالله که از اشعار نغزنات بیش از پیش بهره مند شویم
وحیده افضلی
1396/6/1 در ساعت : 14:26:55
سلام ممنون از لطفتون. متاسفانه این اخرین پستم بود.
هادی ارغوان
1396/5/30 در ساعت : 21:33:57
درود بانو!
مهدی محمدطاهری
1396/6/1 در ساعت : 13:30:16
یه قطره خرامید و به دامان تو پیوست
اروند به دریا شرر انداخت و رد شد
حمید نوری
1396/5/31 در ساعت : 12:13:53
درود برشما بانوی فرهیخته شعرتان در عمق قلبها نفوذ کرده ودر دل آشوب میکند اجرتان با خدای شهدا درود وصد درود برشما
خلیل ذکاوت
1396/5/31 در ساعت : 7:58:31
سلام. درود بر شما. دلنشین و درخشان سروده اید. توفیقاتتان افزون.
مصطفی پورکریمی
1396/6/18 در ساعت : 14:11:7
سلام علیکم
غزل ها مثل همیشه بسیار عالی بودند
سرکار خانم با این من هم گه گاه به سایت می آیم اما متوجه غیبتتان شده بودم.
من از علاقه مندی دکتر قزوه بزرگوار، به شخصیت علمی و هنری حضرتتان مطلعم حالا چرا اینگونه دم از پایان بندی می زنید برایم عجیب است و مایه ی افسوس
شما از مفاخرملّی ی جامعه ی ادبی و شعری معاصرید و نباید این سایت را که مورد توجه دوستان و دشمنان ایران عزیز است را ترک بفرمایید.
موید و منصور باشید

بازدید امروز : 18,352 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,574,312
logo-samandehi