ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



آیین وآیینه ها قسمت یاز دهم
کشتی نشین هر چند بر دریاست خوابست
غواص می داند   چه در اعماق آبست

  مرد خدا، در صورت و معنا بیاندیش
 سطحی نگر ، بازیچه ای بی دین و بی کیش

  کشتی نشینان به خواب افتاده  بودیم
هر چند شعرموج و دریا را سرود یم

 بیمارهای شهرخواب افتاده  تاکی
  ناخوش خوشان سرخراب افتاده  تاکی

  چون مرغ ،بر نیزار این تالاب بودیم
 با آب  بودیم و برون  از آب  بودیم

  دریا اگر سودی نمی بخشد سراب است
جام جهان  وارونه گر  افتد حباب است


ای بچه های  خانه ی  طا ها  و یاسین
 فر زند یاس عصمت و گلهای نسرین

 باید شما همت کنید  و پاک باشید
 دور از شرارت چابک وچالاک باشید

روزی که بر پا می شود  طوفان مردم
باید تو باشی   صورت و سامان مردم

 ای بچه های دانش و عرفان  وآیین
 با دین ره دین را می زنند افراد بی دین

 دین داشتن این روزها بسیار سخت است
 مرد است هر که بین طوفانها درخت است

 من با شما هستم خبر دارید یا نه
دنیا پر از بت شد تبر  دارید یانه

من با شما هستم شما خوبان مردم
 با لغزشی کم می شود ایمان مردم
 
هر کس که بازی می کند با دین ومردم
 آ تش بگیرد از  تب  نفرین مردم

  باید خروشی یا  قیامی پا بگیرد
   تا بار دیگر بد مرامی ها بمیرد

 بشکن برادر فتنه ی ما و منت را
 از تیرگی ها پاک کن جان و تنت را

کاری بکن تا خون نگیرد دامنت را
 از رنگ  نفرت پاک کن پیراهنت

 وارونه پوشیدی لباست را برادر
  بگذار اورنگ ریاست را برادر
 
 بار دگربرگرد خود را زیرو رو کن
  تحصیل عزت کسب عشق و آبرو کن

 وقتی سیاست گوش ها را بسته باشد
 اعراض چه فریاد ، چه  آهسته باشد

 وقتی که در کوزه  نباشد آب شیرین
 دعوت به نوشیدن نکن خاموش بنشین
 
کردند ما را دسته  دسته  بسته بسته
آنها  که می خواهند ما را ور شکسته

روزی اگر طوفان آتش سر بگیرد
میزو در و دیوار و سردفتر بگیرد
 
ما آبرو  از آبروی دین گرفتیم
عزت ازآن برنامه و آیین گرفتیم
کلمات کلیدی این مطلب :  اعراض، آبروی دین، درخت و طوفان ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1396/6/1 در ساعت : 9:35:43   |  تعداد مشاهده این شعر :  590


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 1,047 | بازدید دیروز : 10,870 | بازدید کل : 122,942,556
logo-samandehi