سلام بر دوست شاعر جناب سعادتخانی گویا به تولدتان اشاره ای داشتید که در این صورت مبارک باد. شعرتان را بصورت قطعه سرودید.
سمفونی بود از یک حس درونی نسبت به خود در این گونه اشعار انگار آن نبوت شاعرانه در سراسر سرایش جریان دارد و همه واژه های لطیف و معصوم به شعر می آید که هیچ بار منفی در ذهن مخاطب ایجاد نمی کند به این واژه ها بنگرید: ماه/مرغان/ جنگل/رمز/عشق/آیینه/اندیشه/سبز/سکوت/زمستان/بال/پر/و...
در اینگونه اشعار ذهن دچار اصطکاک در برخورد با سایش واژه ها نمی شود این گونه اشعار نوعی دعوتند، عین پیامبری که امتی را به رستگاری دعوت می کند ردیف ((باش)) مهر تائیدی بر این حرف است:
طالع ام فصل ِ پائیز و آبـان ِ سرد است
بـاز هـم مـاه ِ من/مـاه ِ شهریورم باش
دعوت به گرمای مهر
سال ِ متروک ِ بی حاصل و جاهلی کشت
شاهد ِ داغ ِ مـرغـان ِ بـی پیکـرم بـاش
دعوت به دانایی
سادگی رمز ِعشق است و دلبستگی ها
خلـوت ِ پـاک ِ آیینه در بستـرم بـاش
دعوت به سادگی(صداقت)
جز شکفتـن در اندیشه ی سبز ِ من نیست
در سکوت زمستان کمـی بـاورم بـاش
دعوت به رویش و کمال
جـاده شاید بــرای ِ رسیدن کـم آورد
باز بال ام ببخش و دوباره پرم باش
دعوت به طی طریق کردن
آبــرو دار عشقم بـه دیـن ِ تبـرهـا
بغض های فرو خورده در خنجرم باش
دعوت به آرامش و آبروداری
در تن ِ ماسه هایی که چشم انتظارند
رد ِ پـایی از امـواج ِ چشم ِ ترم باش
دعوت به همدردی
دست ِ جنگل بـرای سرودن ،مهیاست
در شب ِ آبنوسی بـیـا دفـتـرم بــاش
دعوت به رویش و کمال
دست مریزاد
--------------سلام شاعر، متشکرم از وقتی که برای شعر گذاشتید، نگاه و اندیشه مثبت شما همیشه نشاط انگیز بوده اخوی بزرگوار