شــايد كه رنجِ حرفه ي جادو كشـيده است
آنكـس كه بر جمـــــالِ تو ابـرو كشيده است
با يك مــــدادِ معجــــزه شـــايد كسـي برات
آهسته وِرد خوانده و گيسـو كشيـده است
بــر بـــرج مهـــربانيـت دســت فرشتــــه اي
با قـدرت بهشتــــي اش بارو كشيـده است
از روي رنــگ و بـــوي تـو استـاد آسمــــــان
گل را لطيف و تازه و خوشبو كشيده است
فوق تمـــــام دســت ها ... دستِ خدا تو را
زيبــا و نـاز و خوشـگـل و بانـو كشيـده است
زمستان 89
http://mazangi.ir/
کلمات کلیدی این مطلب :
جادو ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 5:3:48
| تعداد مشاهده این شعر :
988
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.