باد بازی می کند با من، می وزد ما بین گیسو هام
عاشق بادم که با این شوق ، می نشاند بوسه بر موهام
عاشق پاییز دلگیرم، برگها صد رنگ دارد باز
می دود در کوچه های شهر، نغمه های بادبادک ساز ...
بچه ها و بادبادک ها، عصر های کوته پاییز
آسمان پر می شود از رنگ، بچه ها با خنده های ریز
جامه رنگین پاییزی بر تن تبدار شهر ماست
خش خش پای مسافر ها ، مثل لالایی مادر هاست
بچه های زاده پاییز، عاشق لالایی برگند
من خودم فرزند پاییزم، برگها در باد، می ریزند ...
کوچه ها را یک به یک آرام، رفته ام هم شانه با خورشید
سنگ فرش کوچه ها رنگین، آفتاب آهسته می تابید ...
مادرم پاییز می داند ، می ستایم رنگ هایش را،
کودک پاییزی ام دیگر، زاده فصل قشنگی ها ...
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/8/17 در ساعت : 14:57:38
| تعداد مشاهده این شعر :
1468
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.