
دوست میدارم تو را؛
ای آشنا
برتر از عطر ِ گُل ِ یاس ِ سپید
از فراسوی خیال
با دلی پر ز غم و بیم و امید
غمِ آن کز تو نیامد خبری
گرچه بُگذشت ز تقویم ِ دل ِ سوتهدلان، بار ِ دگر
عصر ِ آدینهی سرمازدهای
دیدگانی به رهی
و دل غم زدهای
دوست میدارم تو را
با دلی پر ز غم و بیم و امید
بیم ِ آن دم که بیایی؛
ز من ِ خسته دلی؛
هیچ نمانَد
به سحرگه که دلم صبر و تحمل؛
نتوانَد
نتوانَد
نتوانَد
لیکن امید به سودایِ وصال ِ تو خوش است
عاشقان چشم براهند که یوسف آید
" شاید این جمعه بیایی؛
شاید،
پرده از چهره گشایی؛
شاید، " 1
الغرض دیر آشنا
فاش می گویم تو را
با دلی پر ز غم و بیم و امید؛
دوست میدارم تو را
1) با یادی از مرحوم حاج محمد رضا آقاسی
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/8/17 در ساعت : 19:32:47
| تعداد مشاهده این شعر :
1145
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.