دسته بندی اشعار

آخرین اشعار

آخرین نقدها

وقتی دلم خون است

وقتی دلم خون است بهتر می سرایم میبارم و دریای احمر می سرایم از یک حسین مرد تا یک قوم نامرد از یک جدال نابرابر می سرایم تا از یزید خویش میخواهم بگویم و . از بدترین انواع کافر می سرایم وقتی گل آزادگی را سر ببرند در شعرم از گلهای پرپر می سرایم سر تا سر دنیا اگر شمشیر گردد من پیرو عباسم و سر می سرایم هرجا یزیدی سر بر ارد از دل خاک من صد هزار عباس و اکبر می سرایم گاهی چو ابراهیم میکوبم به بتها گاهی چو اسماعیل حنجر می سرایم آقا ترین مولای خود را می شناسم خود را غلام کوی قنبر می سرایم فرقی ندارد من بمیرم یا بمانم چون شعر ماندن را به دفتر می سرایم دشمن مرا خوار وزبون میخواهد اما پیوسته عباس دلاور می سرایم گنگم ولی دنیا هزاران گوش دارد پس من مکرر در مکرر می سرایم وقتی زمین پر می شود از بوی طاغوت صد آسمان الله اکبر می سرایم باید ستمگر دق کند در جا بمیرد وقتی من از عاشور دیگر می سرایم هرجا نماز زنده را به تیر بستند صف صف حبیب ابن مظاهر می سرایم تا خون سرخ کربلا دایم بجوشد یک آتشستان واژه خواهر می سرایم (#عبدالنبی رارع عارف. 0/3

---

---

   تاریخ ارسال  :   1396/10/14 در ساعت : 2:18:5   |  تعداد مشاهده این شعر :  583

---

---