رباعی
مانند گل و باد بهاری باشیم
با آب شویم سبز جاری باشیم
آوای کلاغ گوشمان را نبرد
باید همه در باغ قناری باشم
شب نامه نوشته ام به یاران قدیم
ای زنده به یادها بهاران قدیم
آتش نزنید حاصل سبز مرا
باران بشوید مثل باران قدیم
کی پاک شود ز عقده بد پیشینه
زخم کهن آسان نرود از سینه
با صیقلی آیینه شود سنگ سیاه
آیینه شکن کجا شود آیینه
یاران همه لاله ما اقاقی بودیم
در حلقه ی طوفان عراقی بودیم
مارا چه شده که تشنه باور نکند
روزی به تمام شهر ساقی بودیم
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1396/12/3 در ساعت : 0:42:39
| تعداد مشاهده این شعر :
513
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.