این را در اردي بهشت سال ۷۰، هنگامی که شقایق لویزان را پوشانده، و درختان بيد، پر طراوت، گفتم:
ميان دشت و دمن بين كه لاله روييده براي سركشيدن مي هم پياله روييده
پياله اي كه به دست تو مي دهم اكنون به آن دو ساقه سيمين حواله روييده.
در اين ميان، همة قوم وخويش ها جمعند شقايق دائي و ميناي خاله روييده
به گرد مه كه كند خانه، هاله مي گويند ميان خانة هر برگ هاله روييده
سحر بيا وببين اين چمن چراغان است ز اشك ديدة نرگس، چه ژاله روئيده
عنان طبع ناگهان ز دستم رفت در اين ميان، كه درختان چند ساله روئيده
7/30صبح، يك شنبه 8/2/1370
کلمات کلیدی این مطلب :
پياله ،
گل ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/8/29 در ساعت : 14:28:50
| تعداد مشاهده این شعر :
761
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.