بعد از تو داغ ضربه اگر زد به ریشه ام
غم با لگد به شکل قدر زد به ریشه ام
از دست دوست شاکی ام از دشمنم ملول
دشمن شکست و دوست تبر زد به ریشه ام
طوفان گرفت باغ مرا مثل کاه برد
تیزابه اش درست سحر زد به ریشه ام
گفتی : زمان خاله زنک ها گذشته است
مثل ملخ دوباره شرر زد به ریشه ام
گاهی نرو که راه رسیدن نرفتن است
من رفتم و سپاه بشر زد به ریشه ام
حتا زلالی نفس رود هم برید
سرشاخه های سیز و تشر زد به ریشه ام
گفتی که صخره بودن آدم محال نیست
اما پس از تو کوه کمر زد به ریشه ام
دریا اسیر رقص غم انگیز موج نیست
حتا پس از تو تیغ خطر زد به ریشه ام
جابرترمک
تاریخ ارسال :
1397/1/6 در ساعت : 1:47:52
| تعداد مشاهده این شعر :
587
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.