ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مسلمانی!

غروبی، بانگ روحانی، به قلبِ تار من سایید
جلایی داد، قلبم را، از آن نوری  که می تابید

به قصد قربتِ ذاتش، وضویی ساختم، از عشق
که مثلِ اوّلین آدم، بخوانم شور بی تردید!

شدم راهی، گلِ یاسی، بدیدم زار می گریید
اذان الله و اکبر بود و او تنها مرا می دید!       

در اوّل خواندنِ آن دو نمازم، شکِّ سردی بود
ببردم سیل، آنجایی، رساتر بود و شد تایید!

در آن  دریای  آرامش، نشستیم و دعا خواندیم    
"جبین بر خاک ساییدم"و رفتم غرق در توحید     

در آن رویای شیرینم برفتم در نگاه  یاس  
شوَم مرهم به آلامش، که مثل ابر میبارید       

بباریدم چو ابری، چون، همانجا پرده ها افتاد
سیاهی روبه روی من، ومن درحسرتی جاوید  

دو راهی را چنان رفتم، قضا شد یک نمازعشق   
نه قدر ِ قدر شب بودم نه قدرتمند در آن تقیید!

به کج فهمی رها کردم من آن یاسی که پرپر شد
ندیدم رزقِ روحم را شدم زندانی تقلید!

بدان شیطان و ما گر در به در هستیم از آن درگاه
ندید آن نورِ روحانی و ما دنبال یک تردید!

مسلمانی سرودی ناب از یک شور روح انگیز
نباشد دین، خیالی کن، جهانی را تو بی خورشید

 برایت دین صدف باشد همان زیبایِ نرمی سخت!
نزن سنگی به روی آن بشو آن در و مروارید


91
ویرایش 94
کلمات کلیدی این مطلب :  مسلمانی ، ،


   تاریخ ارسال  :   1397/1/25 در ساعت : 15:29:39   |  تعداد مشاهده این شعر :  524


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 23,161 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,554,392
logo-samandehi