ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مستِ بارانِ لیله القدریم آسمان در زمین دوزانو زد...

پنجره بوی تازه ای دارد
بنظر میرسد بهار آمد

خویش را خیش میزنم شاید
بشود با زمان کنار آمد

چشم هایم به شخم معتادند
زیر و رو میکنم نگاهم را


بذر گل های مثبت عشقم
اول کارمان به کار آمد

دست در دست گرم همسایه
چشمهامان به هم گره خورده ست

روی لبهای مان چه طعم گَسی
دم افطار از انار آمد

خیش را در زمین اندیشه
شهر اردیبهشت مهمان کن

بذر کن سوسن صداقت را ،
سوت پایانِ افتخار آمد !

یک شب از این بهار زیبا را
روی لبها درود می کارم

تو خدا را چه دیده ای شاید
سحر این بذر ما به بار آمد

مستِ باران لیله القدریم
آسمان درزمین دو زانو زد

بوسه ها باسلام ولب خوانی ،
لحظه ی نابِ انفجار آمد

ماه تو سرزمین خوبی هاست
خواندن درس های تو عشق است

می نویسم به دفتر روحم
مشق عشق تو خوشگوار آمد

خودِ تو عاشقی یقین دارم ،
عشق تو بی نهایتِ عشق است

عاشقم اندکی شبیه خودت
عاشقی ارثی از نگار آمد

عشق مانند سوره قدرست
هرچه تکرار میکنی بدرست

غزل دلبرانه ی امشب
عاشقانه به دست یار آمد

عاشقانه سپاس میگویم ،
خوب امشب تو را بغل کردم

ایستادم کنار پنجره ات
تا درآغوش من قرار آمد

پادشاه کبیرشبهایم ،
خواب دیدم پریش شیطان را

دست وپابسته درغُل وزنجیر
دستِ خالی شب ازشکار آمد

شَجر ربَّنای مان گل کرد
چشمه ها روی گونه می رقصند

آسمان در قنوت ما جاری ست
بهترین فصل روزگار آمد

#علی_ اکبر_ مقدم
۲۸ اردیبهشت ۹۷ فریمان .مشهد مقدس

کلمات کلیدی این مطلب :  ماه رمضان ، شب قدر ، روزه ، بهارقرآن ، عشق ، ربَّنا ، عاشقی ، لیله القدر ،


   تاریخ ارسال  :   1397/3/7 در ساعت : 18:29:42   |  تعداد مشاهده این شعر :  513


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حمیده پارسافر
1397/3/7 در ساعت : 20:6:46
یک شب از این بهار زیبا را روی لبها درود می کارم
تو خدا را چه دیده ای شاید سحر این بذر ما به بار آمد
بسیارزیباست
علی اکبر مقدم
1397/3/8 در ساعت : 14:34:17
درود برشما بزرگوار
زنده باشید وبرقرار
منت نهادید
متشکرم
بازدید امروز : 7,473 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,538,704
logo-samandehi