در دوره ای که درد کلان میکشد مرا
دنیا به کام سنگدلان میکشد مرا
این خسته را نیاز به تیغ برنده نیست
روزی هزار زخم زبان میکشد مرا
من را بهانه بود جهانی که آمدم
اما چه بی بهانه جهان میکشد مرا
لبخندهای تلخ، مرا سرخوشم نوشت
اما نخواند! بغض نهان میکشد مرا
با هر سخن چو زلزله ای بشکند دلم
مانند برگ، باد خزان میکشد مرا
من زنده ام به آه،نفس نیست در برم
آه این نفس چه زجرکشان میکشد مرا
لحظه به لحظه زندگی ام درس مردن است
وقتی که تیک تاک زمان میکشد مرا
گفتم به پیری ام برسد دردها ولی
این روزگار درد، جوان میکشد مرا
من را میان هجمه ی دریا رها کنید
این چاله خاک تنگ گران میکشد مرا
تاریخ ارسال :
1397/5/7 در ساعت : 14:49:3
| تعداد مشاهده این شعر :
590
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.