سلام بر شاعر محترم .
این شعر را چه کسی باید به خود بگیرد ؟
کل نظام جمهوری اسلامی ؟
بخش از نظام جمهوری اسلامی؟
استکبار جهانی و این حرف ها ؟
کارگزاران نظام جمهوری اسلامی؟...
خانم محترم !
اشعار با درون مایه ی اجتماعی باید سویه ی ای مشخص روشن و صریح داشته باشد.
اگر این شعر در دهه ی پنجاه سروده می شد ، مخاطب آن به راحتی درک می کرد و می فهمید طرف حساب شاعر کیست.
مرحوم اخوان ثالت وقتی می گفت :«هوا بس ناجوانمرانه سرد است...» مخاطب اصلی شعر می فهمید که هوای سرد ، هوای بیست درجه زیر صفر مشهد در آن دهه نیست و پی می برد بانی این هوای سرد از نظر شاعر کیست.
اما امروز شرایط با آن دوره متفاوت شده است. نظامی که برسرکارست ادعای مبارزه با استکبار جهانی را دارد و ادعا می کند که می خواهد ریشه ی ظلم را در دنیا بکند.
این نظام مدعی است که ادامه دهنده ی راه امامان شیعه و پیامبران گرامی است.
خوب ؛ اگر شاعری بخواهد در ژانر اجتماعی ، کل نظام جمهوری اسلامی را زیر سوال ببرد دیگر آوردن المان های مربوط به کربلا و ابن ملجم توجیهی ندارد ؛ مگر اینکه ابتدا به لطایف الحیلی خط و ربط نظام جمهوری اسلامی با این مقدسات انکار شود و یا ریا کارانه انگاشته شود و بعد گلوله ی توپ به سوی نظام پرتاب شود. نشانه شناسی این شعر حکایت از چنین فرمی محتوایی ندارد و
هیچ نشانه ای در خصوص انتقاد از دولت جمهوری نیز در این اثر دیده نمی شود. کلی گویی هایی که در این اثر وجود دارد ما را از دریافت هر گونه ما به ازایی منصرف می کند.
خانم محترم !
امروز فقط پنح نوع شعر در درون مایه ی اجتماعی متصور است :
1_اشعار شاعرانی که منتقد و یا مخالف کل نظام جمهوری اسلامی هستند. نشانه شناسی شعر این شاعران طوری است که کاملآ مشخص است که طرف حساب کیست.
2_شاعرانی که بخشی از نظام را عامل مشکلات کنونی کشور می دانند ؛ مثلا شاعری که می گوید:« ای نشسته در صف اول...» در این فهرست قرار دارد.
این شاعران بسته به این که در کدام جناح سیاسی قرار دارند بخشی از نظام را هدف قرار می دهند.
3-گروهی از شاعران نیز با اشاره ی مشخص به مشکلات مثل گرانی و تورم عملکرد کارگزاران،نظام را بدون وابستگی به جناح خاصی مورد انتقاد قرار می دهند.
4- گروه از شاعران نیز جهان محورند و در طرح مشکلات اجتماعی موضوعاتی مثل استکبار را پیش می کشند.
و مخلّص کلام اینکه این شعر در فهرست هیچ کدام از گروههای بالا نیست.
طرف حساب شاعر مشخص نیست ؛ یعنی نه برای مخاطب عام سویه ی شعر مشخص است و نه مخاطب خاص و در شعر اجتماعی اگر طرف حساب مشخص نباشد تأثیر چندانی نه بر مخاطب دارد و نه کسانی که مورد انتقادند.
می توان این سوال را مطرح کرد که شاعر نمی خواسته است ما به ازای بیرونی شعر خود را افشا کند.
خوب ؛ معمولآ ادبیات در این گونه موارد نماد گرایی و پوشیده گویی را پیشنهاد می کند که این اثر از چنین ویژگی نیز برخوردار نیست.
و اما بیت اول شعر نیز ـ سر زدن دنیای ماتم ـ تعبیر چندان جالبی نیست.
ذر بیت دوم نیز «را» از مفعول خود به ضرورت آوردن ردیف جدا افتاده است و مصراع را به ضعف زبانی دچار کرده است.
شعر از انسجام حسی خوبی در مواردی برخوردار نیست (این مورد را می توان مستقل توضیح داد )
«را» در بعضی از ابیات در جایگاه ردیف کاربردی تاریخی دارد که خوبیت ندارد.
من الله التوفیق.
اکرم بهرامچی
1397/5/17 در ساعت : 2:14:35
سلام و عرض ادب به محضر استاد گرامی. از نقد شما بر سروده ام سپاسگزارم. در این سروده پناه برده ام به مولایمان حضرت علی (ع) از اوضاع درهم موجود.من از ذوالفقارش مدد خواستم و از عدالت و تدبیرش.چه کسی خطاکار است ؟مسبب این همه مشکلات و بدبختی ها چه کسی است؟ خدا بهتر می داند .در توان من نیست که قضاوت کنم و انگشت اتهام به سوی گروه خاصی نشانه روم. من نیزچون شما شاهدشرایط سخت و ناهنجار موجود در سرزمینم هستم و خواهان عدالت و سربلندی و عزت.هر سرزمینی را زمامدارانش اداره میکنند و هر پیشرفت و پسرفتی مسلما با مدیریت و سیاست های زمامداران ارتباط مستقیم دارد .زمانی که مسئول و یا مسئولینی توان کافی برای اجرای وظایفشان ندارند چه بهتر که آن جایگاه را به افراد اصلح بسپارند. مردم بازیچه نیستند که شاهد ندانم کاری های بسیاری باشند ؛ شاهد اختلاسهای وحشتناک باشند. مردم ما همانهایی هستند که بسیار شهید دادند و جانبازی ها کردند تا دینشان ، سرزمینشان و آرمان هایشان زنده بماند و سربلند باشند.در شعرم پناه برده ام به مولایمان علی (ع) که با ذوالفقارش هم به حساب دنیای ماتم برسد و هم به حساب دنیای استکبار و مفسدان داخلی و خارجی و بی عدالتی را ریشه کن سازد. از توجه شما استاد گرامی سپاسگزارم.
|