تاکنون دیدی کویری را که سقایی کند؟
در بیابان برکه ای اینگونه دریایی کند؟
یا که در دشتی سراب انگیز با آبِ بقا...
دیده ای از تشنگان ساقی پذیرایی کند؟
تاکنون دیدی که بر گم کرده راهی نیمه جان...
خضر آید در بیابان و مسیحایی کند؟
تاکنون دیدی که خورشیدی به هنگامِ غروب...
دستهای ماه را گیرد ، دل آرایی کند؟
یا درون آسمانِ عاشقی دیدی به مهر...
هیچ چیزی بیشتر از ماه شیدایی کند؟
مهرِ احمد در دلِ ماهِ علی افتاده است
تا جهان را روشن از انوارِ طاهایی کند
ساقیِ صهبای کوثر است ، اگر لب تر کند
شوره زاری تشنه را غرقِ شکوفایی کند
خار بر خاکِ بهشت آمیزِ نعلینش اگر...
سر گذارد ، می رود بالا و طوبایی کند
شاهِ ملکِ «لا فتی...» ، شأنِ نزولِ «هل أتی» ست
خلق شد تا بر تمامِ خلق آقایی کند
لا فتی الّا علی ، لا سیفَ الّا ذوالفقار
کیست با مولا به وقتِ جنگ همتایی کند؟
وارثِ «مَن کُنتُ مولاه» است و خود میراثِ دین
آمد این آیینه ی ثِقلَین مولایی کند
چون که ابراهیم در کف داشت نامِ «یا علی»
تیغ نتوانست تا اظهارِ کارایی کند
چون سلیمان بر نگینش بود حرزِ «یا علی»
شد توانا تا به عالم حکم فرمایی کند
در سرِ ایوب چون بوده ست شورِ «یا علی»
تاب پیدا کرد بر غمها شکیبایی کند
چون کلیم الله در دل داشت نورِ «یا علی»
اذن پیدا کرد تا اعجازِ بیضایی کند
چون که روح الله بر لب داشت ذکرِ «یا علی»
شد میسّر مرده ها را روح افزایی کند
یا علیّ و یا علیّ و یا علیّ و یا علی
هر که گوید یا علی بر هرچه والایی کند
گوشه ای گم گشته از شأنِ علی باشد بهشت
تا فلک را چون زمین لبریزِ زیبایی کند
عشقِ مولا همسفر شد در صراطِ مستقیم
تا مبادا شیعه ای احساسِ تنهایی کند
از یتیمی خاکیان هرگز نمی نالند چون...
بوتراب است و بر اهلِ خاک بابایی کند
شورِ مولا موج می زد در دلِ پاکِ غدیر
شوقِ او مرداب را هم غرقِ پویایی کند
در دلِ هر شیعه می جوشد دمادم یک غدیر
تاکنون دیدی دلی اینگونه دریایی کند؟
حسین احسانی فر(رهای لنگرودی )