با تقدیم این شعر عازم کربلایم:
دلم چقدر تو را صاف و ساده می خواهد
که سوی شهرِ تو پای پیاده می خواهد
برای آبله ها تنگ شد دلِ پایم
چقدر پای دلم از تو جاده می خواهد
به اختیار نبود اینکه سر به راه شدم
که راهِ تو قدمِ بی اراده می خواهد
عطای موکبِ عشقت دلیلِ دل بوده ست
که در مسیرِ تو غم هرچه داده می خواهد
به راهِ میکده ((حبّ الحسینِ یجمَعُنا))
خمارِ جرعه ی عشق از تو باده می خواهد
بریز حضرتِ ساقی که در پیاله ی دل
شراب هرچه بریزی ، زیاده می خواهد
***
غلامِ کوی توٲند اهلِ آسمان و زمین
اگر که کرب و بلای تو خادِمی خواهد
حسین احسانی فر(رهای لنگرودی)
تاریخ ارسال :
1397/8/2 در ساعت : 9:33:27
| تعداد مشاهده این شعر :
450
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.