ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



هبوط عشق ....

در هجوم تگرگ و توفانت مثل شب زوزه می کشیدم من
با تمام دلی پُر از احساس در شب و کوچه می دویدم من 


چه قَدَر آسمان عمق دلت ،تیره وپُر ز ابر تاریک است 
کوچه ها لحظه لحظه می شکنند ، چه قَدَر عرض کوچه باریک است   

با دلی غرق خون و دل شوره ، پشت پایت قدم قدم گشتم 
هرچه را پشت در نهادی تو ، میگذارم دوباره بر پشتم 

شده ام جغد این خراب آباد ، یا طلسمی شبیه یک کرکس
چشم تو خون به جان من می ریخت ، زیر رگبار تند آتش بس

آن همه زهر شوکران خوردم که دگرپاره پاره شد جگرم
مست و ولگرد شهر سوخته ام ، بی هوا فکر یاوه زد به سرم

کوله بارم شد از هوس لبریز، نعش عاشق به دوش می بردم 
بختک بغض روی اندامم ، از جهان عقل و هوش می بردم

یک سپیدار خسته از تردید ، با تبر بیخ انزوایم بود
مرگ هم داشت شکل من می شد ، بی گمان روز انتهایم بود

می شود با تو بود؟ اما نه !سخت درگیر ماجرا هستی 
می توانی دوباره برگردی؟ تو در این ماجرا کجا هستی ؟

پیله کردم به قلب حساسم ، خسته شد از درون ترک می خورد
توی سینه مدام پر پر زد ، داشت بیچاره دل محک می خورد 

                                                                                                                       (نیلوفر)  

کلمات کلیدی این مطلب :  هبوط ، زوزه ، کرکس ، آتش بس ، جغد ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1397/8/2 در ساعت : 23:5:23   |  تعداد مشاهده این شعر :  454


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  مهدي     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
با دلی غرق خون و دل شوره ، پشت پایت قدم قدم گشتم هرچه را پشت در نهادی تو ، میگذارم دوباره بر پشتم بسيارعالي است
بازدید امروز : 7,186 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,563,146
logo-samandehi