ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



دریاها بخت شان سپید
«دریاها بخت شان سپید»

آن روزها
 زاینده رود
پیراهن چیت بلندی داشت
1به رنگ  بازار قیصریه
چشم جهانی را به خودش خیره می کرد
فکر می کنم
 2«کلایدرمن» هم
آرزو داشت زنده رود  را بنوازد.
نسیمی که از لابه لای گیسوانش می گذشت
درخت ها هم جوان می شدند .
سال ها گذشت ...
تشنگی به استخوانش رسید...
چه تفاهمی!
موسی با رود
عیسی با کبوتر
سلیمان با هدهد
مریم با درخت
و ما...
تکلیف مان روشن است!
می ترسم از دریا فقط خاطره ای بماند
یادمان برود
زلالی کودکی
 «قصّه های بهرنگی»
...ماهی سیاه کوچک,با ما قهر کند
کاش روستا
در شناسنامه ی مان متولّد می شد
بلد بودیم بلوط های زاگرس را
چشمه های کوهستانی اش را
بلا به دور!
3 یونسیه می خواندیم برای نهنگ ها
شبیه میرزا که جنگل را از بَر بود
هر صبح
 سهم گنجشک ها را کنار می گذاشت
 4شعر می گفتیم  چشم های« شوکا» را
رودها که مادران زمین اند
نمی شود آبروی شان را در چمدانی گذاشت
خاک بخورد گوشه ی صندوق خانه
دیگر کدامین رود را گریه کنیم!؟
دلم  می خواهد
دریاها بخت شان سپید
عطر آویشن بپیچد در روستا
برکت به مزرعه ها برگردد.
دوباره ماهی ها
هامون را برقصند.
زاینده رود
جشن بگیرد زیبایی اش را
 5سورمه ی صحرایی بروید در هورالعظیم
حواصیل ها
چنگرها
غازهای پیشانی سفید
تالاب را فتح کنند.
 

 
 1 بازار قیصریه ی اصفهان:از معروف ترین و زیباترین بازارهای قدیمی دنیا,در گذشته مرکز تجمع قلم کارسازان هم بوده است
2 ریچارد کلایدرمن:موسیقیدان فرانسوی,بهترین نوازنده ی پیانو در سراسر دنیا
 3یونسیه:ذکر حضرت یونس« خدایی جز تو نیست, پاک و منزّهی, من از ستمکاران بودم»
4 شوکا:گوزن کوچک بومی مازندران
 شبیه به آهو
 5 هورالعظیم:بزرگ ترین تالاب خوزستان,از منابع غنی گیاهی و جانوری کشور است با پرندگانی زیبا

کلمات کلیدی این مطلب :  دریا ، بخت ، کلایدرمن ، قیصریه ، زاینده رود ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1397/8/17 در ساعت : 23:29:48   |  تعداد مشاهده این شعر :  403


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی گیاهی
1397/8/20 در ساعت : 13:13:30
شبیه میرزا که جنگل را از بَر بود
//////////////////////
درود بر شما زیبا بود دستمریزاد
بازدید امروز : 3,073 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,559,033
logo-samandehi