شاخ نبات هر غزلی بانو،صبحی که بی بهانه دل انگیزی
ایهام پر تناسب دیوان ها ، نی نامه ای به قصد شکر ریزی
یک سوره را به نام تو نازل کرد، مهر تو شد به وسعت دریاها
تاویل های عاشقی ات یعنی؛ از آیه های معجزه لبریزی!
گُرد آفرید عرصه ی رزمی تو، تلفیقی از حماسه و تدبیری
قانون شرم و غیرت تو حک شد در خاطرات حمله ی چنگیزی
آموختی که مرد خودت باشی، مَحرم ترین درد خودت باشی
تا این که اعتماد و غرورت را، از ریسمان سست نیاویزی
حیف است در ملال خیابان ها ، افتادنت به دست زمستان ها
باید تو را سروده و از بر کرد،یک عصر شاعرانه ی پاییزی
#زهرا محمودی
#از خودت بگو
تاریخ ارسال :
1397/9/16 در ساعت : 10:14:30
| تعداد مشاهده این شعر :
440
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.