هرآن کسی که خدا آفریده عاشقِ تو...
شد از ازل به تمامِ عقیده عاشقِ تو
چون آن چمن که به خاکِ درخت خو کرده ست
شدیم پای تو از خود رهیده ، عاشقِ تو
قدِ چمن نرسد تا ببیندت ای سرو!
به خاک بوسی ات اما رسیده عاشقِ تو
پدید آمده در یک نگاه صدها عشق
شدیم ما همه اما ندیده عاشقِ تو
چه سودها که به سودای زندگی برده ست
که عمر داده، غمت را خریده عاشقِ تو
در انتظارِ تو از بس شد آبِ دیده روان...
که شد به راهِ غمت آبدیده عاشق تو
شدیم عاشقِ تو از سپیده تا سرِ شب
شدیم از سرِ شب تا سپیده عاشقِ تو
نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشقت چون...
دلش به شوقِ تو عمری تپیده عاشقِ تو
فقط به راهِ ظهورِ تو چشم دوخته و ...
به جز تو از همه عالم بریده عاشقِ تو
حسین احسانی فر(رهای لنگرودی)
تاریخ ارسال :
1397/10/2 در ساعت : 7:50:44
| تعداد مشاهده این شعر :
416
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.