ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



عابرون


 



تقدیم می‌کنم به افرادی که چسبیدند به پست و مقام و میز‌هایشان و همه چیز را فراموش کردند حتئ .قیامت و اخرت خود را. امید است لذت ببرید

.

.



ا شک کباب بیش کند . شعله را فزون

چون شعله سر کشد . بدر ارد سر از جنون

ظالم ز گریه شو د . شاد مثل گرگ

لعنت کند خدای بر این قوم ظالمون

اسبت سواری و بزنی ؛تازیانه ای

باشد که مقصدت نرسی کلّه واژگون

بسیار خورده ای و نفس گاه کم شده

بینی ز باد پر .شده چشمت دو کاسه خون

مردی ؛ اگر بیا ؛ به مقامت بناز . کم

هر جا رسی منم منمت هست شمر گون

مرد است آن کسی که فقط نازداز شرف

در پشت میز قدرت خود می خزد جبون

کم نعره زن کنار هء تاریک کلبه ها

یک هفته بیشتر نکند . فاحلی هیون

فردا خدات می کشد و می خورد گراز

هرآنچه خورده ای زند از بینیت برون

تایید اگر خدا نکند بنده کاوکیست؟

قرآن تمام عبرت وپنداست. عابرون !

دنیا نیرزد آنکه شرف می دهی هدر

اندیش تخت را وپرستار و بانکخون

امروز میز داری و هم دست ِ قلدری

فریاد زن مدیرم و .هی زور می چپون

روزی رسد که ناله کند .مادر ای پسر

پیشت جوان بمیرد.ولالی وبس زبون

درگورمیرود تو، به حسرت نظاره گر

هرجای او پراست.زموران وخرجسون



 



حق علی‌

مهرداد بهار


کلمات کلیدی این مطلب :  عابرون ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/9/22 در ساعت : 2:36:19   |  تعداد مشاهده این شعر :  1040


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 4,915 | بازدید دیروز : 20,496 | بازدید کل : 121,712,671
logo-samandehi