ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



خرمگس
سلام
خرمگسم من
مثل تمام خرمگسان
نوکر شما
خرمگسی مزاحمم
 نسبم شاید به خرمگسی در دشت بخارا برسد
پدرم وقتی مرد
خرمگسها همه عاشق بودند
من خرمگسم
اما بعضی ها دستفروشم می نامند
 و مامورها هر روز می تارانندم
گاهی شکارم می کنند
بساطم را به هم می ریزند
مزاحمی سمجم
مثل موجود نیمه جانی که به زندگی چسبیده است
می ترسد اگر طناب زندگی را رها کند در فاضلاب بیفتد
گاهی کوپن می فروشم
کارگری کارمندی
اعلام شده اعلام نشده
باطل شده و نشده
گاه می گویند که من علافم
و گاهی ساقی
گاه گاهی فلسفه ای می بافم
مثل سقراط
 نیچه 
مثل یک روشنفکر
گاه گاهی شعر می گویم
می فروشم به شما
و گاهی روزنامه می خوانم
 مقاله می نویسم
فرقی نمی کند خرمگس خرمگس است
و همیشه در همه جا قصه همین بوده است
گاهی تشویش اذهان عمومی می کنم
گاهی ارز و دلار می خرم می فروشم
دلالم
روزگارم بد نیست
خرده نانی دارم
گاهی زمینی خانه ای دلالی می کنم
ماموران مالیات نمی توانند شکارم کنند
گاهی لای سطلهای زباله
دنبال نان می گردم
به پسرم بگویید او مثل خرمگس زیست
و مثل خرمگس مرد
روحش شاد
بزرگ خاندان خرمگسها بود
به او بگویید برایم اشک نریزد
همانطور که در جنگ با تزارها
 کسی برایم اشک نریخت
و در زمان قاجارها کسی مرا ندید
زمانی که مرا در بازارها می فروختند
و زمانی که ترکها و تاتارها به روستایمان ریختند
و عربها شکارم کردند
کسی برایم اشک نریخت

30 بهمن 1397

کلمات کلیدی این مطلب :  خرمگس. دستفروش. فیلسوف. دلال ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1397/12/1 در ساعت : 9:46:22   |  تعداد مشاهده این شعر :  250


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 6,399 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,562,359
logo-samandehi