اروئیکا
هرگاه غمگین می شوم رویای پنهانی
اقلیم شعرم می شود یک روز بارانی
آنگاه شبنم در نگاهم رود می خواند
با اشک می خواند مرا نم نم به مهمانی
مجنون ترینم در میان کوچه باغ عشق!
سرچشمه ی ابر نگاهم را نمی دانی؟
امشب میان گریه هایم حرف خواهم زد
حرفی شبیه شعرهایی که تو می خوانی
شعری شبیه بغض های نا تمام تو
رودی غزل وش با ردیف شمس کنعانی
تو ناخدای این دل طوفانی و سختی
رویای باران در دلی گرم و بیابانی
تو میر مهری و محبت شرمسار توست
از تیره ی مجنونی و مولای مستانی
فرهادعشق این دل غمگین تر از پاییز!
دلتنگ دستانت شده شیرین زندانی
امشب دل تنگ غزل هایم چه طوفانی ست
تو ترجمان اشک هایم را که می دانی
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/9/30 در ساعت : 0:37:27
| تعداد مشاهده این شعر :
970
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.