من امروز آمده ام . . . و شاید افتخاری برای بالیدن ندارم!!!
شاید آرمان و هدفم افتخار باشد!
؛ روزی انسان خواهم شد ؛
و آیا اکنون مگر مهم است که انسان باشی یا نه ؟؟!!!
امروز تورا به انسانیت نمی شناسند!! . . . قدرت ،تو را موجه جلوه گر خواهد ساخت!
انسانیت ؟... آری آرمانیست در زیر خاکستر ناشی از سوختن !!!
سوختن درخت تنومند ایمان
می سوزانند تا سرپوشی باشد برای انتقال محوریت!!؟
تعویض فازی به فاصله ی خدا تا انسان!!
و شاید انسان نه ؛ که انسان واره !!!
من افتخارم این خواهد بود که فراموش نخواهم کرد ؛ بر خلاف ذاتم!
من بر علیه خود خواهم شورید تا ثابت کنم که هنوز بر عهد خود در عالم ذر پایبندم؟!!
من مغرور نخواهم شد که می دانم!! و خواهم دانست که هیچ نمی دانم!!!
پس ، من آلوده خواهم شد به ؛ خداپرستی ؛ !!!!
من افتخارم نقصان خواهد بود!!
من از محوریت انصراف خواهم داد!!! تا ثابت کنم که :
من هنوز بنده ام
به قلم : محمد اصغری مرجانلو 1389/03/01
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 5:6:28
| تعداد مشاهده این شعر :
1046
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.