پلنگ وار چکیده است اشک و آهی که ...
دلش گرفته برای تو و نگاهی که ...
دوباره قصه ی چاه و طناب پوسیده ...
دوباره لرزش بی سر پناه ماهی که ...
تو را درون خودش تا همیشه خواهد داشت
شبیه لذت یک شعر دل بخواهی که ...
قرار نیست بیاید...!شکسته خواهد شد
غرور یخ زده ی چشم زا به راهی که ...
هزار سال تو را راه رفته تا فردا
به این امید که شاید...به تکیه گاهی که ...
ورق ورق نزن این فصل های آخر را..
که سوخته است دل تنگ و بی پناهی که
نگاه سرد تو را باز مهربان بکند
که رد شود اثر سم اشتباهی که
رسیده است ته ِاستخوان آدم ها
فقط به خاطر یک سیب افتحضاحی که ....
http://sabzevar-sher.persianblog.ir/
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/10/4 در ساعت : 14:7:58
| تعداد مشاهده این شعر :
966
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.