تا ز قد قامت خورشید قیامت خیزد
ماه من در صف محشر به شفاعت خیزد
کو در این بحر تعلق به جهان کشتی موج
که در این عرصه ، زطوفان به سلامت خیزد
وادی شوق شود در طلب کعبه دل
هر که یارش چو تو از بحر ملاحت خیزد
خنده کن تا به هوای تو از این قربانگاه
کشته عاشقی از بند جراحت خیزد
رنج طاعت چه بری زاهد ابلیس نفس
که ز بوی کفنت مرگ اطاعت خیزد
از خدا خیر طلب تا ز سراپرده غیب
طایر قدس به شوقت به عنایت خیزد
می شود آینه در آینه لبریز حضور
هر دل از بهر اطاعت به عبادت خیزد
دست بردار و دعا کن که ز قدسی نفسان
در مناجات سحر بوی اجابت خیزد
تاریخ ارسال :
1398/4/6 در ساعت : 10:22:43
| تعداد مشاهده این شعر :
353
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.