ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



آنکه مغلوب شد آن غالبِ مغلوب نبود؟!
کار این چرخ بجز فتنه و آشوب نبود
سرگذشتی که زمین داشت، چنان خوب نبود
هر که آمد سرِ آن داشت که سرکوب کند
کاش در جمعِ سران، یک سرِ سرِکوب نبود
دار از غایتِ نادانی ما بر پا شد
وَرنه فرهنگِ ستم در دلِ آن چوب نبود
کینه از جهل و جهالت ز غضب برخیزد
گر نبودی که غضب، کشته ی مغضوب نبود
بشرِ شَـر زده بی شک که دگر آدم نیست
آدم اَر بود بشر، عیسی مصلوب نبود
گر چه غالب سرِ مغلوب به شمشیر گرفت
آنکه مغلوب شد آن غالبِ مغلوب نبود؟!
نیست آزادی ، اگر بود که آزاده ی دهر
با لگد های سبوعانه که منکوب نبود
من به مخروبه ی تاریخِ ستم می نگرم
ستم آخر ز کجا خاست که مخروب نبود؟
غزل عشق مرا خواند حکیمی، فرمود
طارق، آزارِ یکی ذره که مطلوب نبود
7 اسفند 1389
 
کلمات کلیدی این مطلب :  غزل ، طارق خراسانی ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1398/5/12 در ساعت : 21:32:17   |  تعداد مشاهده این شعر :  306


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

ابراهیم حاج محمدی
1398/5/13 در ساعت : 2:18:57
با سلام و‌درود.
معادل فارسی برخی واژه‌ها و اصطلاحات عربی بسی زیباتر و رساتر از اصل  آنهاست و بدون شک استفاده از واژه‌ی عربی، با همه‌ی تشخّصِ ساختگی‌ای که در ظاهر به متن و کلام می‌دهد، نوعی کج‌سلیقگیِ است که گاه درد سرساز نیز می باشد.
مثلاً کلمات «سَبُعیَّت» و «سَبُعانه»  واژه هایی پر طمطراق اما مایه ی درد سرند. از این جهت که به دلیل عادت نداشتنِ ما با قواعد آواییِ زبان عربی، ممکن است به‌اشتباه «سَبوعیَّت» و «سبوعانه»گفته و نوشته شوند. به این جملات و تیتر های روزنامه ای دقت کنید :
۱- آل‌سعود تبعات رفتار سبوعانه‌ی خود را در نظر بگیرد
۲- روی کار آمدن ترامپ اثبات سبوعیت آمریکا را آسان کرد
۳- اوج سبوعیت شهرک‌نشین صهیونیست
۴- سند محکمی از ددمنشی و سبوعیت دشمنان ...
وقوع این قبیل اشتباهات در متون روزنامه ای چندان غیر قابل اغماض نیست  و باصطلاح  ذنب لایغفر به حساب نمی آید . لیکن از فرهیختگان اهل ادب و بویژه شاعران انتظار جز این است.
سَبُع در عربی یعنی حیوان درنده یا همان دد که مصدر جعلی آن سَبُعیَّت است به‌معنای درّندگی یا همان ددمنشی.
مرحوم اخوان ثالث گفته است :
وین پردهٔ فصیح مجسم عیان کند
دنیای ظلم و جور سِباع و وحوش را
و این بیت از هاتف اصفهانی است:
دیو و دد آن‌جا به جوش، وحش و سَبُع در خروش
من چو سِباع و وحوش، طفره‌زن و رهسپر
[سِباع] که در این دو بیت از اخوان ثالث و هاتف اصفهانی آمده است جمع سَبُع است.
و ملک‌الشعرای بهار گفته است :
آزادمردی و خرد و پاکی نیت
با بدخویی و ددمنشی توأمان که دید؟
و این بیت نیز از ملک الشعراست:
چیست گناهم که مرا می‌خوری
چون سَبُعانم ز چه رو می ‌دری؟
این مختصر اشارتی است به کاربرد کلمه ی ناصحیحِ ((سبوعانه)) در بیت هفتم سروده ی جناب طارق عزیز.
اله یار خادمیان
1398/5/14 در ساعت : 6:56:38
سلام و درود بر استاد وبرادر ارجمندم جناب طارق عزیز

استاد فکر کنم مصرع بیت چهارم را اگر اینگونه تغییر دهید زیبا تر و روان تر باشد جسارتم را ببخشید

گر نمی بود غضب، این همه مغضوب نبود
خدابخش صفادل
1398/5/13 در ساعت : 11:13:48
درود
شعر خوبی است، به ویژه بیت های آغازین و نیمه نخست شعر.
بازدید امروز : 9,073 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,540,304
logo-samandehi