با چشم های عشق زمین را دویده ام
اما چقدر تا سر دیدن رسیده ام
در کوره ی حوادث -اگر هم - گداختم
در محضر رفیع شما لب گزیده ام
با احترام بودن تان ساکتم ، ولی
این را بگو چقدر تورا داغ دیده ام
این را بگو چقدر در این جاده مرده ام
از بس تورا به زخم غزل ها تپیده ام
حتی اگر بهشت ترین شاخه ، پس زدم
داغ انار یاد تو از باغ چیده ام
شعرم ، دلم ، تمام تنم درد می کند
تا ماه تان پلنگ دلم را کشیده ام
............
روزی به خواب دیدم ، از این بی تبار خاک
تا مرغزار مرگ شما را پریده ام
من مرگ را درون تو ای آسمان !زلال
آرام ، دلنشین و چه زیبا چشیده ام
آسان نمی رسد به تو این خیل بی مرام
آنی که
در محال
تو را آفریده ام
محسن بیاتیان
تاریخ ارسال :
1398/6/7 در ساعت : 0:39:6
| تعداد مشاهده این شعر :
219
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.