تویی والیِ آسمان یا حسین
امیرِ زمين و زمان يا حسين
دلت فاطمی و دمت حیدری
نگاهِ تو خطِ امان یا حسین
مصفّا کسی که غبارِ غمت ...
کند در دلش آشیان یا حسین
خوشا آنکه چترِ عنایاتِ تو ...
بود بر سَرش سایبان یا حسین
خدا هم تصوّر نمی کرده که ...
شَوی اینهمه دلستان یا حسین
مگر می شود آدمیزاده ای ...
خدایی کند بر جهان یا حسین
اگر گفتنِ این سخن کفر نیست
خودِ ایزدی بی گمان یا حسین
تو قبل از ازل بوده ای .. مُنتها ...
نهان در زمان و مکان یا حسین
تمامیِ ذرّاتِ بحرِ وجود ...
ز عشقِ تو دارد نشان یا حسین
تو محبوب بودی که پروردگار ...
تو را کرد آرامِ جان یا حسین
چه آموختی در دبستانِ عشق
که بی حد شدی مهربان یا حسین
یقیناً همه درسِ استاد بود
که در کربلا شد عیان یا حسین
بغیر از تو و اهلِ بیتت چه کس ...
شده با عطش امتحان يا حسين
مگر تيغِ دشمن سَرت مي بريد ..؟
يقين گفت خنجر کشان يا حسين
بهشتِ برین ست گلزارِ تو ...
که دورست از هر خزان یا حسین
ضريحت سَر از کعبه ی اغنياست
گدایان کران تا کران يا حسين
حُسین جان طلب کن .. حَرم لازمیم
بِده فرصتی بر بدان* یا حسین
الهی بماند تبِ عشقِ تو ...
ز گهواره تا گورمان* يا حسین
مهران ساغری
۹۸/۰۶/۰۹
* با آگاهی از عیب آن انتخاب گردید